زخم های ایجاد شده از شانکر عمقی پوست عمیق تر و خطرنـاک تـر از شـانکر سـطحی اسـت.
عامل آن بـاکتری rubrifaciens Brenneria اسـت. ایـن گونه ارتباط فیلوژنیک نزدیکی بـا گونـه nigrifluens. B ،عامـل شـانکر سـطحی پوسـت دارد، و بـرای اولین بار در اواسط دهه 1960 از nigrifluens. B تشخیص داده شد.
گردو تنهـا میزبـان شـناخته شده آن است. ایـن بیمـاری تـاکنون از ایران گزارش نشده لیکن با توجه به عمق زیاد شانکرهای سطحی درختان گردو در ایـران ، بررسـی دقیقتر اتیولوژی آن لازم است.
نشانه های بیماری:
معمولاً درختان 8-6 ساله یا مسن تر به این بیماری مبتلا میشـوند. ایـن نـوع شـانکر به صـورت شکاف های طولی در پوست تنه و شاخه های اصلی دیده می شود کـه از اواخـر بهار تا اوایل پائیز، از آنها تراوشات غلیظ قهوه ای - قرمز رنگی (حاوی سلول های بـاکتری و شـیره گیاهی) به بیرون جاری می شود. این تراوشات پس از خشک شدن، قهوه ای - سـیاه ر نـگ شـده و به درخت می چسبد. در کنار شانکرها، لکه های متعدد گرد و تیره ای که تـا چوب نفوذ می کنند، دیده میشوند.
میزان رشد شانکرها مـرتبط بـا سـن درخـت، شرایط محیطی و فصل است و به 30 سانتی متر در بهار و 60 سانتی متر در تابستان میرسد.
این باکتری با مصدوم کردن آوند آبکش، موجب اختلال در حرکـت قنـد و در نتیجـه، ایجـاد نشانه هـای عمـومی زوال ماننـد تنکـی تـاج، زردی بـرگ و خـزان زودرس، خـشکی شـاخه، افـت محصول و حتی مرگ درخت میشود. البته بخـش عمـده ای از ایـن صـدمات ناشـی از تـنش هـایی است که قبلاً درخت را ضعیف و مستعد ابتلا بـه شـانکر کـرده انـد و شـانکر بـه تنهـایی نمـی توانـد درختان قوی و شاداب را از پای در آورد.
چرخه بیماری:
باکتری تا چند هفته در تراوشات زنده می ماند اما بر سطح درخـت یـا در خـاک بـه مـدت طـولانی زنده نمی ماند. سپس توسط باران و آبیاری بارانی با زاویه باز و از طریق زخم هـای عمیقـی کـه بـه پوست داخلی رسیده اند، سایر درختان را آلوده می کند. چنـین زخـم هـایی بـه طـور معمـول توسط باکتری در شانکر یا تراوشات آن زمـستان گـذرانی
می کند و در بهار، به همراه تراوشات به بیرون راه می یابد. سپس توسـط ادوات میـوه تکـانی یاباران به زخم.های عمیق پوستی راه یافته و درخت را به طور سیـستمیک آلـوده می کنـد . درختـان ضعیف، دچار نشانه های شانکر و زوال عمومی می شوند اما درختان قویتر، بی نشانه می مانند و می توانند با تولید پیوندک آلوده، باکتری را منتشر کنند.
کنترل:
1 .اقدامات زراعی:
شدت این بیماری مرتبط با شـدت تـنش هـای محیطـی اسـت و بهتـرین راه کنتـرل آن ، تـامین سلامت و شادابی درخت است. کوددهی و آبیاری به موقع مانع ایجاد یا گسترش شـانکر مـی شـود.
خشکی درخت را مستعد ابتلا کرده و شانکر در خاک های خشک، فقیر و تابستان های گرم طغیـان میکند. در چنین شرایطی، درختان آلوده قابل درمان نیستند و اگر هم قبلاً درمان شده اند، بـاکتری سیستمیک بوده و مدت ها دردر ختان بی نشانة بهبود یافته باقی می ماند، مجدداً شانکردار مـی شـوند .
بهترین روش آبیاری در مدیریت این بیماری استفاده از سیستم های تحت فشار با دو لـوپ دایـره ای به فواصل نیم و یـک متـر از تنـه در سـایه انـداز درخـت اسـت . بـرای تقویـت درخـت لازم اسـت
کودهای فسفاته و پتاسه (1-5/0 کیلو به ازای هر درخت، بسته به انـدازه درخـت ) در اسـفند مـاه و کود ازته (1 -5/0 کیلو به ازای هر درخت در دو نوبت نیمی در فروردین و مـابقی یـک مـاه بعـد ) استفاده شود . به علاوه استفاده از کود دامی در زمستان (40-30 تن در هکتار هر 3-2 سال یک بار) به صورت برگرداندن به عمق 30 سانتی متری خاک توصیه می شود.
2 .برداشت صحیح میوه:
زخم های عمیق پوستی که به تازگی در تنه و شاخه هـای بـزرگ ایجـاد شـده انـد، مهـم تـرین راه نفوذ باکتری rubrifacirens. B هستند و لذا باید دقت کـرد کـه درخـت در هنگـام برداشـت
میوه زخمی نشود. ضدعفونی چـوب میـوه تکـانی و گیـره هـای دستگاه تکاننده میوه از درختی به درخـت دیگـر لازم نیـست امـا هنگـام ورود بـه یـک بـاغ سـالم، اهمیت بالایی دارد.
3 .مبارزه شیمیایی:
این بیماری تاکنون با اسـتفاده از سـموم شـیمیایی رایـج یـا تزریـق آنتـی بیوتیـک قابـل کنتـرل نبوده است. جراحی شانکر بـه همـراه ضـد عفـونی بـا سـموم مـسی یـا هیپوکلریـت سـدیم فقـط در مراحـل اولیـه تـشکیل شـانکر و بـه مجـرد مـشاهده اولـین نـشانه هـا ی آن مـوثر اسـت امـا در شانکرهای پیشرفته نه تنها موجب ریشه کنی باکتری نمی شود، بلکه ممکن است منجر بـه تـضعیف
بیشتر درخت و تشدید بیماری شود.
۴. استفاده از ارقام مقاوم:
از نظر منـابع ژنتیـک مقاومـت، کلیـه ارقـام گـردو از جملـه گـردوی ایرانـی بـه شـانکر عمقـی پوست حساساند و تا کنون رقم مقاومی گزارش نشده اسـت امـا شـدت و شـیوع آن در Hartley بیشتر است
دماى مناسب در طول دوره رشد 30 الى 35 درجه سانتى گراد مى باشد.
حداقل عمق خاک براى انگور باید 75 سانتى متر باشد. اما عمق 100سانتى متر ترجیح داده مى شود و اگر عمق خاک 150 الى 180 سانتى متر
باشد گیاه باردهى بهترى خواهد داشت.
تراکم در هکتار 500 تا 5000 درخت بسته به رقم و هرس درخت متغیر مى باشد.
هدف اصلى از هرس انگور بایستى براى نفوذ نور و تهویه هوا باشد تا علاوه بر مدیریت بیمارى هاى قارچى مانند سفیدک ها، میوه انگوراز عطر و طعم مناسبى برخوردار باشد.
اگر دماى فصل رشد از 7 درجه سانتى گراد پایین تر رود رشد انگور متوقف مى شود.
نیاز سرمایى انگور جهت گل انگیزى در زمستان بسته به رقم 100 تا 350 ساعت دماى صفر تا 7 درجه سانتى گراد مى باشد.
نیاز آبى:
انگور در مناطقى که میزان بارندگى سالانه بیش از 300 میلى متر باشد به آبیارى نیاز ندارد، در غیر این صورت در فصل رشدباید 3 الى 4 نوبت آبیارى انجام شود.
اولین مرحله آبیارى بعد از ریزش گلبرگ ها مى باشد.
دومین مرحله آبیارى هنگام تشکیل غوره ها مى باشد .
مرحله سوم آبیارى در زمان تغییر رنگ حبه ها بوده که باعث افزایش حجم حبه ها مى شود.
مرحله چهارم در اواسط زمستان انجام شود.
حدود 2 هفته قبل از برداشت انگور بایستى آبیارى قطع گردد. تا از ترکیدگى حبه ها جلوگیرى شده و انگور ها عطر و طعم بهترىپیدا کنند.
آبیارى در مرحله نزدیک به رسیدن میوه ها علاوه بر دیررس شدن حبه ها موجب کاهش میزان قند، ترکیدگى حبه ها (کپک زدگى حبه ها)و شل شدن گوشت میوه مى شود. همچنین باعث حساس شدن ریشه هاى انگور به پوسیدگى ناشى از قارچ ها ى بیماریزاى خاکزى مى گردد.
(آبیارى خارج از اصول در تاکستان ها بزرگترین عامل کاهش دهنده کیفیت و کمیت انگور مى باشد و سرآغاز شروع بسیارى از بیمارى ها)
نوک بردارى شاخه ها 5 الى 7 روز قبل از گل دهى موجب افزایش تشکیل میوه شده و اگر بعد از تشکیل میوه انجام شود، باعث افزایشحجم حبه ها و زودرس شدن محصول مىشود.
کاربرد قرص هاى حاوى جیبرلین 20 روز بعد از گلدهى موجب افزایش اندازه حبه و مصرف آن در زمان تشکیل میوه موجب تنک شدن خوشه و افزایش سایز حبه ها و جلوگیرى از ترکیدگى حبه ها مى شود.
توصیه طلایى (انگور سیاه و یاقوتى):
جهت افزایش عملکرد، زودرسى، افزایش میزان رنگ و قند، ترد شدن میوه توصیه مى شود 3 بار در فواصل زمانى 45، 30 ،15 روز قبل از برداشت، کود مادورل دایمسا به میزان 5/2 در هزار مصرف شود.
توصیه هاى اصلى جهت تغذیه باغات انگور از طریق آب آبیارى (بدون در نظر گرفتن کود ازته و کودهاى پایه که بایستى براساس آزمون خاک انجام شود.)
لکه تلخ از داخل میـوه سـیب شـروع مـی شـود و سـرانجام بـه بیرون سر ایت کرده، ظاهر میوه را هم معیوب می کند.
علائـم ایـن اختلال ممکن است قبـل از برداشـت یـا در انبـار بـه وجـود آید. لکه های داخلـی میـوه، در هـر جـای بافـت آن از مغـز تـا پوسـت میتواند بروز کند، ولی ایجاد لکه ها درست در زیر پوست بیـشتر معمول است.
در میوه های به شدت آلوده، لکه های کوچک ممکن است به هم متصل و به لکه های بزرگ تبدیل شوند.
به تدریج که سلول های مبتلا به عارضه لکه تلخ می میرند، مقدار آب آنها کم شده و پوست روی محل لکه ها به شدت گرد یا زاویه دار فرورفتگی پیدا کـرده، کـم کـم بـه رنـگ قهـوه ای یـا بعضی مواقع سیاه در می آیند.
عامل:
تصور می شود که عامل اصلی این اختلال، نـامتوازن بـودن مواد معدنی، مخصوصاً غلظت کم کلسیم در گوشت میـوه اسـت.
وقتی نسبت پتاسیم و منیزیم به کلسیم زیـاد شـود تمایـل بـه بـروز لکه تلخ نیز افزایش پیدا میکند.
نیروی حیاتی زیاد درخت یـا غـرور درخـت، برداست میوه نرسـیده، بزرگـی انـدازه میـوه، کم بـاری درخـت، هـرس شـدید، مصرف زیاد پتاسیم، آبیـاری نـامنظم بـاغ و مـصرف زیـاد از حـد نیتروژن بروز اختلال لکه تلخ را افزایش می دهـد و بـرای کـاهش خسارت باید از اقدامات مذکور خـودداری شـود. بعـضی شـرایط
سردخانه، مانند تبرید سریع میوه ها بعد از برداشـت، دمـای پـایین، رطوبت نسبی بالا و اتمسفر کنترل شده در سردخانه نیز مـی توانـد توسعه این اختلال را در سردخانه کاهش دهد.
کنترل:
با چند بار پاشیدن کلسیم به درخت یا غوطه ور کردن میـوه هـا در محلــول 4 درصــدکلرور کلــسیم بــه مــدت 5 تــا 10دقیقــه یــا عملـی کـردن هـر دو کـار فـوق و سـپس نگهـداری میـوه هـا در سردخانه می توان از بروز اختلال لکـه تلـخ جلـوگیری کـرد و یـا حداقل، از خسارت آن کاست.
در بازدید از باغ آقای باروزه واقع در منطقه دشت دال شهرستان جهرم، به تاریخ هفت تیرماه هزار و سیصد و نود و نه، با مسائل و مشکلاتی روبرو شدیم که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت:
حشره کامل به عرض 30 -40 میلیمتر، بابال های باز می باشد. رنگ بالها و بدن، کرم تا قهوه ای تیره است. روی هر بال جلویی دو خط مایل یا عرضی وجود دارد. تخم رنگ تیره خاکستری به شکل گلدان و به قطر 5 /0 میلیمتر، تخم ها دسته ای و کنار هم به تعداد 70 تا 350 عدد دور شاخه ها، مانند انگشتری گذارده می شوند.
لاروهادر ابتدا سیاه و سپس به رنگ آبی خاکستری همراه با یک نوار پشتی در می آیند.
طول لارو کامل40-50 میلیمتر،بدن پوشیده از موهای قهوه ای متمایل به قرمز ، سرآبی و دارای دو نقطه سیاه است. شفیره به طول 18 میلیمتر و به رنگ سیاه متمایل به قهوه ای و پوشیده ازمو است و در داخل یک پیله سفید رنگ، زرد یا خاکستری قرار می گیرد.
درختان میزبان این آفت علاوه بر درختان مثمر، درختان موجود در فضای سبز شامل افرا، ولیک، صنوبر، نارون، بید و درختچه ها، مثل پیرو کانتا، زرشک ونسترن می باشند.
این پروانه سالانه فقط یک نسل دارد و زمستان را به صورت دستجات تخم روی شاخه ها همانگونه که شرح داده شد می گذارند.( در واقع 9 ماه از سال را حشره به صورت تخم می گذارند) تخم ها از اواسط فروردین ماه تفرج شده و لاروها به طور دسته جمعی به تغذیه جوانه ها و برگها می پردازند.
لارو در حین تغذیه، به تنیدن تار پرداخته و حتی رگ برگها را مورد تغذیه خود قرار می دهند و شاخه های نازک رابه هم می تنند. علاوه بر این در زاویه شاخه ها لانه های تار عنکبوتی درست کرده ولی در سن آخر
لاروی ، لاروها زندگی دسته جمعی را رها کرده و به طور آزاد زندگی میکنند.
لاروها پس از کامل شدن دریک پیله ای که قبلا به آن اشاره شده تبدیل به شفیره شده و خروج پروانه ها به شرایط آب و هوایی بستگی داشته و معمولا در تیر ماه و اوایل مرداد ماه صورت می گیرد.
حشرات نر و ماده روزها را استراحت کرده و شب ها شروع به فعالیت می کنند و به طرف منابع نوری جلب می شوند. ماده ها پس از خروج از شفیره ها و جفت گیری در روی شاخه های نسبتا نازک شروع به تخم گذاری به شکل حلقوی میکنند، به طوریکه در طول یک ساعت یک سانتیمتر حلقه را تشکیل میدهند.
تعداد تخم گذاشته شده ماده ها بطور متوسط 14تا 200عدد بصورت چندین حلقه گذاشته میشود ولی در بعضی از منابع حداکثر تخم گذاشته شدهماده تا 400عدد هم ذکر شده است.
افزایش انبوهی جمعیت این آفت بستگی به شرایط آب و هوائی ( حرارت، خشکی و هوای آفتابی)، گیاه
میزبان و تخم های ذخیره ی زمستانی دارد.
کنترل آفت:
لاروها به علت بزرگی جثه، طمعه خوبی برای پرندگان بوده و علاوه بر این ، شکارگرها دیگر نظیر سن ها
وسوسک ها مانند سوسک Carabusو Calosoma به عنوان شکارگر شفیره از اهمیت ویژه ای برخوردارند .
از زنبورهای پارازتیوئید در مجموع 82 گونه مشخص شده که دشمن طبیعی این پروانه ها هستند. گذشته از عوامل بیولوژیکی که در بالا به آنها اشاره شد مبارزه مکانیکی در سطوح کوچک با قطع شاخه های حاوی حلقه های تخم و از بین بردن آنها در کاهش انبوهی اثر خوبی دارد. در صورتی که با اجرای عملیات فوق باز هم، انبوهی آنها کاهش نیافت، ، میتوان از سموم تماسی درسنین اولیه لاروی برای مبارزه با آن استفاده نمود.
حشرات کامل این آفت پروانه های نسبتاً بزرگ می باشند، عـرض حشرات کامل با بال های باز به قریب 60-40 میلیمتر می باشد.
متن بال ها در حشرات کامـل سـفید رنـگ بـا لکـه هـای متعـدد فولادی است.
این آفت تقریباً در تمام مناطق میوه خیز کشور وجود داشـته و از نظر میزبان نیز به انواع درختـان میـوه دانـه دار، گـردو، فنـدق و برخی درختان غیرمثمر خسارت وارد میکند.
حـشرات مــاده پـس از جفــت گیــری تخــم هــای خــود را در شکاف های روی تنه، سوراخ های روی تنه و دیگر سطوح ناصاف تنه قرار می دهند. لاروهـای سـن پـس از خـروج از تخـم از مکان های مختلف مبادرت به نفوذ به داخل نـسوج نباتـات میزبـان می کنند.
عمـده منـاطق نفوذ، شـاخه هـای نـازک بـه قطـر 2 تـا 4 میلـیمتـر، رگبـرگ اصـلی و دمبرگ، محل اتصال جوانـه بـه شـاخه وشـاخه هـای بـه قطـر 4-8 میلیمتر می باشند. لاروها برای جابجایی و انتقال خود از تارهـایی که می تنند استفاده می کنند.
بر اساس تحقیقات انجام شده این آفت یک نـسل خـود را در مدت یک تا دو سال طی می کند به نحوی که در منـاطق کوهپایـه شبیه کرج با ارتفاع حدود 1350 متر از سطح دریا نتاج حاصـل از افراد پیشتاز، در اواخـر تابـستان سـال بعـد تبـدیل بـه نـسل جدیـد میشوند. (حـدود 16-15 مـاه ) و نتـاج حاصـل از جمعیتـی کـه از اوایل تیر ماه به بعد خـارج مـی شـوند، دوران انکوباسـیون تخـم و رشد جنین، لاروی و شفیرگی خود را در مدت دو سال طی کرده و لذا نسل بعدی دو سال بعد ظـاهر مـی گـردد. در منـاطق مرتفع، یک نسل آفت در مدت دو سال سپری میشود.
روش های کنترل:
مــی دانــیم کــه مهمتــرین کــار در کنتــرل آفــات، پیــشگیری اسـت. ایـن موضـوع در مـورد کـرم خـراط نیـز صـدق مـیکنـد.
بر این اساس اعمال مدیریت های صحیح در باغ بسیار مهم اسـت. ایجاد هر گونه، تغییر ناگهانی مانند تغییر وضعیت در روش آبیاری از غرقابی به قطره ای یا افزایش دور آبیاری «فاصله میان وآبیـاری » یــا مواجــه شــدن بــا خشکــسالی بیــشترین صــدمه را بــه درختــان میزند. (البته واضح است که تربیت ریشه و تعیـین روش آبیـاری از ابتــدای کاشــت نهــال چقــدر مــیتوانــد از بــروز ایــن حالــت جلوگیری کند).
همچنین تأثیر دشمنان طبیعـی را در مراحـل مختلـف زنـدگی آفت نباید از نظر دور داشت. به هـر حـال در سـطوح کوچـک تک درختان منازل، بهترین راه برای کنترل آفت استفاده از مفتول فلزی است.
برای این کار نیاز است سالیانه دو تا سـه نوبـت تنـه و شاخه های اصلی را بازدید کرده و سوراخ های فعال را کـه در اثـر فعالیت لارو، دهانه آنها مملو از فضولات است، سیم بـزنیم بـدیهی است این کار بـرای باغـات بـزرگ و درختـان تنومنـد امکـان پـذیر
نیست، لذا در آنها بهترین کار علاوه بر اصـلاح مـدیریت داشت، به خصوص رعایت دور ومیزان آبیاری همانا مبارزه شیمیایی است.
در این رابطه نیز باید سعی کرد حتـی المقـدور مبـارزه علیـه آفـت کرم سیب به گونه ای باشد که بتوانداین آفت را نیز کنتـرل کنـد .
در موارد حاد که ناچار به مبارزه اختصاصی علیه این آفت هستیم، بهتر است با اسـتفاده از تلـه هـای فرمـونی وجـود رونـد تغییـرات جمعیت را مشخص کرده و سپس با توجه به سیکل زندگی آفت،
مبارزه را به گونه ای برنامه ریزی کرد که حتـی المقـدور حـداکثر لاروهای سن را در بر گیرد. بر اسـاس نتـایج کارهـای تحقیقاتی برای روشن کـردن رونـد تغییـرات جمعیـت آفـت بهتـر است از کپسول فرمون جنسی مصنوعی پروانه زنبـور ماننـد اسـتفاده کـرد . هـم چنـین از ایـن کپسول های فرمونی به همراه تله دلتا، می توان بـرای شـکار انبـوه آفت نیز اسـتفاده و بـا بـر هـم زدن نـسبت جنـسی آفـت از میـزان خسارت آن کاست.
برخی محققـین اسـتفاده از خمیرهـای سـمی را در ایـن رابطـه توصیه کرده انـد، در عمـل ایـن کـار نیـز بـرای قطعـات کوچـک امکانپذیر است، البته به جـای خمیرهـای سـمی مـی تـوان از پنبـه آغشته به محلولهای غلیظ سمی نیز استفاده کرد
شانکرهای پوستی گردو بیماری های ثانویه ای هستند که به دنبال ضعیف شدن درخـت در اثـر تنش هـای محیطـی از جملـه سـطحی بـودن یـا فـشردگی خـاک، خـشکی، آبیـاری بـیش از حـد و پوسیدگی های طوقه و ریشه ظاهر می شوند و حتـی درختـانی کـه از شـانکر بهبـود مـی یابنـد، اگـر مجدداً در معرض چنین تنش هایی قرار گیرند، شانکردار می شوند. به همـین دلیـل، شـناخت و رفـع علل اولیه ضعف درخت مهم تر از درمان خـود شـانکر اسـت.
انـواع شـانکرهای باکتریـایی گـردو شامل شانکر عمقی و شانکر سطحی پوست هستند که شانکر عمقی خطرناک تـر از سـطحی اسـت اما هیچیک به تنهایی کشنده نیستند.
1) شانکر سطحی پوست:
بیماری شانکر سطحی پوست در باغات گردوی بسیاری از کشورهای مناطق معتدل و مرطـوب جهان شـایع اسـت. عامـل ایـن بیمـاری بـاکتریErvinia است که پس از تقسیم جنس های Brenneria, Erwinia و Pectobacterium ،بـه همـراه بـاکتری عامل شانکر عمقی پوست، نام گرفت. در کل میله ای شکل با انتهای فاقد اندوسپور یا کپـسول، منفـرد و به نـدرت جفتـی، متحـرک بـا تاژک های محیطی هستند و پاسخ فوق حساسیت در توتون ایجاد نمـی کنند.
سرعت بهینه رشد آن ها دمای 28ºC بوده و در بیش از ºC 37 کند یا متوقف میشوند.
این بیماری برای اولین بار در سال 1994 از اسـپانیا، بـه عنـوان اولـین گـزارش از وجـود شـانکر پوستی در اروپا معرفی و در همان سال، وقوع گسترده آن در فرانسه گزارش شد.
خسارت این بیماری در استان کهگیلویه و بویر احمد بالا بـوده و موجـب ضـعف شـدید و حتـی مرگ درختان میشود و از نظر بافتشناسی، بافت مردگی شدید پوست، لایه زاینده و حتی بافت چوب دیده شده است.
نشانه بارز این بیماری ایجاد شانکرهای متعدد، معمولاً گروهی و به رنـگ قهـوه ای تـا سـیاه در پوست خارجی تنه یا شاخه های اصلی است اما روی انشعابات کوچک تر و شا خه های فرعی دیـده نمیشود. از مرکز این لکه ها تراوشات سیاه رنگی به بیـرون جـاری مـی شـود کـه بعداً خشک شده و موادی شبه قیر برجا می گذارد. نشانه های این بیماری در تـاج به صورت علائم عمومی زوال و ضعف و خشکیدگی شاخه نمایان مـی شـود . درختـان آلـوده ابتـدا به صورت یکطرفه خشک میشوند. سپس به تدریج کل درخت میخشکد.
باکتری در درون شانکر یا در تراوشات آن زمستان گذرانی می کنـد و دربهـار بـا جـاری شـدن تراوشات، به بیرون راه می یابد. سپس از طریق باد و باران و از را ه زخم های موجود در پوست، بـهخصوص زخم های ایجاد شده توسط پرندگان به سایر درختان نفوذ مـی کنـد. شـانکرها سـالهـای متمادی فعال می مانند و گسترش می یابند. به خصوص در تابستان به سرعت بزرگ می شـوند امـا در پاییز و زمستان غیر فعال می شوند. این بیماری در خاک های فقیر و خشک بـه سـر عت توسـعه پیـدا میکند.
کنترل:
شانکر سطحی در درختانی که تحت تنش های تغذیه ای یا آبی هستند شایع اسـت. لـذا تقویـت درخت و آبیاری منظم مهم ترین راه کنترل این بیماری است. شـانکرهایی کـه توسـعه زیـادی پیـدا نکرده اند، با جراحی قابل درمان هستند. پس از جراحی، تیمار محل های برش با اکسی کلرور مس میتواند مفید باشد. کلیه ارقام تجاری گردوی ایرانی بـه ایـن بیمـاری حـساس انـد ولـی پایـه هـای
تجاری به خصوص پارادکس معمولاً دچار شانکر نمی شوند
این آفت در تمام مناطق سیب کـاری کـشور فعالیـت داشـته و تنها میزبان آن سیب است. آفت زمستان را بـه صـورت تخـم هـای انفرادی روی سرشاخه ها سپری می کند. ماده های موسس که منتج از تخم های زمستان گذارن میباشـند ، در ابتـدای فـصل از جمعیـت اندکی برخوردارند ولی با توجه بـه مـساعدت شـرایط محیطـی و وفور منابع غذایی، هم زمان با گل و بلافاصله پـس از آن جمعیـت آنها به طور ناگهانی افزایش می یابد. ادامه تغذیه از برگ ها و میوه های جوان منجر بـه تغییـر شـکل میوه ها نیز می گردد.
برگها نیز در اثر فعالیت این آفت بـه شـدت پیچیـدگی پیـدا کرده و شته ها لابه لای برگ های پیچیـده میکروکلیمـای مناسـبی برای فعالیت هر چه بیشتر خود ایجاد می کنند.
فرم های جنسی آفت در پاییز مجدداً روی درختان سیب ظاهر و پــس از جفــت گیــری تخــم هــای خــود را روی سرشــاخه هــا قرار میدهند.
روش های کنترل:
شته ها دشمنان طبیعی زیادی از راسته های مختلف مثـل انـواع کفشدوزک ها و مگـس هـای سـیرفیده دارنـد ولـی در زمـان هـای طغیـان آفـت و بـا توجـه بـه قلـع و قمـع دشـمن طبیعـی آن در اثـر سمپاشی های بیرویه در اکثر مواقع نیاز به مبارزه شیمیائی است.
از این جنس گونه .Walk devecta. D نیز در کشور مـا و انحصاراً روی سیب فعالیت مـی کنـد کـه بـه دلیـل اهمیـت کـم و خسارت لکه ای آن نیازی به تشریح و توصیف آن نمـی باشد.
آفتی است چند نسلی و بسیار کوچک که با چشم غیر مسلح قابل رویت نبوده و در شرایط مساعد هر 10-8 روز یک نسل ایجاد نموده وجمعیت آن به سرعت افزایش یافته وظرف 3-2 هفته ممکن است قسمت های وسیعی از باغ را آلوده نماید.
تخم این کنه شفاف وکروی شکل بوده پوره های کنه رنگ روشن متمایل به زرد کمرنگ و کنه های بالغ زرد متمایل به نارنجی می باشند . این کنه از خانواده Eruphidae بوده و دو جفت پا در قسمت جلوی بدن دارد.
علائم خسارت:
کنه با قطعات دهانی خود سطح برگ و پوست میوه را پاره کرده واز شیره مترشحه قسمت های آسیب دیده تغذیه می نماید. قسمت های آسیب دیده در درختان نارنگی و پرتقال به رنگ قهوه ای روشن تا تیره در آمده ودر نهایت حالت زنگار به خود می گیرد. اما در درختان لیمو وگریپ فروت نقاط آسیب دیده به رنگ خاکستری متمایل به نقره ای دیده می شود. این کنه علاوه بر خسارت کمی وکیفی، بازار پسندی میوه ها را به شدت کاهش می دهد.
زمستان گذرانی:
این کنه بر خلاف کنه قرمز در فصول گرم سال فعال می باشد .
زمستان گذرانی کنه به صورت کنه های بالغ در لابلای فلس جوانه و پوسته درختان می باشد. با عنایت به کوتاه بودن دوره یک نسل آفت بازدید وبررسی باغات در فصول گرم سال « هفته ای یکبار » از اواسط خرداد لغایت اواسط مهرماه در مدیریت مبارزه با آفت مؤثر است.
مبارزه:
مبارزه با این آفت زمان مشخصی نداشته بلکه به محض مشاهده اولین آثار خسارت آفت می توان مبارزه را شروع نمود. بارها مشاهده گردیده بدلیل تاخیر در مبارزه شیمیائی علیه این آفت ظرف یک هفته تا 10 روز قسمت های وسیعی از باغ آلوده شده است.
نکته مهم دیگر در اصول مدیریت با این کنه ارزیابی مبارزه انجام شده و ادامه بازدیدهای هفتگی پس از مبارزه می باشد تا در صورت مشاهده کنه وعلائم خسارت، مبارزه با ترکیب دیگری از کنه کش های مؤثر انجام پذیرد.
از کنه کش های مؤثر می توان در مبارزه شیمیائی با این آفت استفاده نمود.
حشرات کامل آفت سوسک نسبتاً کوچـک بـه حـداکثر 2/5 میلـیمتـر مـی باشـند. رنـگ عمـومی حـشره قهـوه ای اسـت. روی بالپوشهای حشرات کامل و در یک دوم انتهایی آن ها، اجتمـاع کرکهای سفید رنگ و در متن قهوه ای بالپوش ها خودنمایی میکند.
سر و خرطوم آفت قهوه ای مایل به سـیاه اسـت و در کل حـشرات نـر کوچکتر از حشرات ماده می باشند.
آفت زمستان را به صورت حشرات کامـل و در پناهگـاه هـای مختلف به سر می برد. حشرات زمستان گذران با مساعد شدن هوا و تورم جوانه ها از پناهگاه خـارج شـده و پـس از مختــصری تغذیــه از بــرگ هــا، داخــل جوانــه هــای گــل تخم ریزی می کنند. لاروهای سـفید رنـگ و بـدون پـای آفـت در
داخل غنچه شروع به تغذیه از اندامهای زایشی گل می کنند.
گلهای آلوده در زمان شکوفایی (مرحلـه F جـدول رویشی سیب) شکفته نشده و گلبرگ های آن قهـوه ای رنـگ و مـشخص می باشند.
مرحله شفیرگی آفت نیـز در همـان داخـل گـل هـای نـشکفته و داخل گهواره سپری می شود سپس حشرات کامل با اسـتفاده از خرطوم خود و با ایجاد سوراخ خارج می شوند. حشرات کامل نیز مختصر تغذیه ای از برگ ها انجام داده و سپس تـا بهـار سـال بعـد روی درخت یا در پناهگاه های دیگر به سر مـی برنـد . بـدین ترتیـب آفت سالانه یک نسل داشته و از نظر پراکنش نیـز آفـت در اکثـر مناطق زیر کشت سیب کـشور وجـود دارد ولـی منـاطق مرتفـع و کوهستانی را ترجیح میدهد.
روش های کنترل:
انجــام سمپاشــی هــای معمــول علیــه آفــاتی مثــل کــرم هــای جوانه خوار قبل از گل میتواند تلفات قابل توجهی به این آفت نیز وارد کند. ضمن آنکه اگر این سمپاشی را تـا سمپاشـی علیـه لیـسه سیب به تعویق بیندازیم ، روی خـسارت همـان سـال تـاثیر نداشـته ولی کاهش تراکم آفـت را در سـال بعـد ، بـه دلیـل از بـین بـردن حشرات کامل در پی خواهد داشت.
حشرات کامل در نیمه دوم فروردین ماه، از پناهگاه های زمستانی که پای درخت های آلوده و زیر برگ ها و خاشاک می باشند، خارج شده و با قرار گرفتن روی درخت از برگ و سر شاخه ها و سبز تازه، تغذیه نموده و پس از جفت گیری از اوایل اردیبهشت تخم گذاری شروع می نمایند. حشره ماده تخم های خود را روی سطح زیری برگ یا روئی و شاخه های جوان می گذارد. تخم ها بین 5 تا12روز باز شده و لارو نیز پس از سه هفته تغذیه از برگ ها، تبدیل به شـفیره مـی شـود.
در مدت یک هفته حشره رنگ کامل خود را که پیش گرده آن به رنگ آبی تیره مایل به سیاه بوده که در قسمت جلو کاملاً مقعر بوده ، بال پوشها به رنگ قرمز آجری و در انتها به یک لکه کوچک سیاه رنگ ختم می شوند. زمانی که حشره در حال استراحت است دو لکه انتهای بال پوش ها به همدیگر چسبیده و لکه نسبتاً مشخصی را تشکیل می دهند.
این گونه ها بیشتر در نواحی غربی کشور روی صنوبر و سپیدار و بید دیده
شده اند.
طبق مطالعات انجام شده این آفت دارای یک نسل بوده ولی در بعضی منابع تا 3 نسل که بستگی به درجه حرارت محیط و گیاه میزبان داشته است نام برده شده است.
خسارت این آفت بر روی گونه های مختلف صنوبر متفاوت است. طبق بررسی های محقق نیشابوری، سوسک برگخوار صنوبر روی درخت سپیدار که در مجاورت درخت تبریزی قرار داشته است به علت وجود کرکهای پشت برگ و عوامل شیمیایی داخل برگ دیده نشده است. بر خلاف سپیدار، گونه nigra.P به شدت مورد حمله این آفت قرار گرفته و درخت آسیب دیده در اثر حمله چوب خواران و یا بیماری قارچی تبریزی (زنگ تبریزی) که بعداً به آن مبتلا می شود از بین میرود.
کنترل آفت:
برای جلوگیری از خسارت این آفت لازم است به نیازهای اولیه درخت میزبان، شامل آب فراوان و تغذیه توجه داشت و عملیات به زراعی شامل جمع آوری برگ ها ریخته شده، و خاشاک های زیر درختان برای کاهش ذخیره زمستانی آفت لازم است. جمع آوری حشرات بالغ بلافاصله بعد از خروج از پناهگاه های
زمستانی و از بین بردن دستجات تخم همچنین جمع آوری حشرات کامل با تکان دادن شاخه های آلوده و بالاخره دادن یخ آب پای درختان، در فصل زمستان توصیه میشود.
در جمعیت های بالا در صورت نیاز به مبارزه شیمیائی، میتوان از سموم تماسی فسفره به نسبت 2 گرم در یک لیتر آب با لاروهای سنین یک، به مبارزه پرداخت.
بدیهی است در صورتی که عملیات فوق به خوبی انجام شود و باتوجه به عوامل شکارگر ، پارازیتوئید و عوامل بیمارگر نظیر یک گونه .sp Nosema از
خانواده Microsporidiace و نماتدها، به خوبی میتوان با این آفت مقابله نمود.
دو گونه سوسـک در اول فـصل بـه گل هـای درختـان میـوه مثل انار و سیب، خسارت وارد می کنند.
1)سوسک پلن خوار سیاه
Oxythrea cinctella Schaum.
حشرات کامل آفت سوسک هـای متوسـط بـه طـول حـداکثر 5/12 میلــیمتــر مـــی باشــند. رنـــگ بــدن ســـیاه رنــگ اســـت.
در طرفین پشت سینه اول دو نوار سفید رنگ جانبی دیده می شود. روی بالپوش ها نیز تعدادی لکه سفید وجود دارد.
از نظر پراکنش آفت در تمام مناطق زیر کشت درختـان میـوه کشور وجود دارد. خسارت آفت از جانب حـشرات کامـل اسـت که از اعضای جنسی گل تغذیه می کنند.
آفت روی انواع درختان هسته دار و دانه دار از جمله سیب خسارت مـی زنـد . آفـت سـالانه یک نسل داشته و زمستان را به صـورت حـشرات کامـل و داخـل
خاک یا کودهای پوسیده انباشته شده در کنار باغ سپری می کنـد .
در بهار و با شکوفایی اولـین گـل، حـشرات کامل از پناهگاه خارج شده و به گـل هـای موجـود در طبیعـت از جمله گل سیب حمله می کننـد. مـدت فعالیـت حـشرات حـدود 3هفته به طول می انجامد. فعالیت حشرات کامل در هوای آفتـابی در طــول روز صــورت مــی گیــرد.
سوســکهــا پــس از تغذیه، جفتگیری کرده و سپس حشرات ماده تخم های خود را در عمق خاک می گذارند. البته خاک های با مواد آلی بیـشتر و کوپـه هـای کود حیوانی نسبت به خاک های فقیر از ایـن نظر تـرجیح دارند و لاروها از مواد پوسیده گیاهی تغذیـه مـی کننـد.
زمـستان گـذرانی آفت به صورت لارو کامل در داخل خـاک اسـت بـدین ترتیـب مشخص میشود که آفت سالانه یک نسل دارد.
روش های کنترل:
روش های مدیریتی زیر را می توان برای کنتـرل ایـن آفـت در نظر گرفت:
از انباشت کود حیوانی در محوطه یا نزدیک بـاغ جلـوگیری شود. درصورت سابقه طغیان آفت، هم زمان با گل دهـی درختـان میزبان و خروج حشرات کامـل آفـت، مـی تـوان سـطح کودهـای انباشته شده را سمپاشی کرد.
همچنین اقدام به کشت گونه های گیاهی که به طور هم زمـان با ارقام میوه مورد نظر، به گل نشسته و گل های جذاب داشته باشند. نیز مفید است. در این صورت روی گل های مذکور که به عنوان تله می باشند، اقدام به مبارزه شیمیایی می گردد.
در حالت استثنایی می توان زمان سمپاشی اول که علیـه لیـسه، جوانه خوارها و شته ها انجام می شود را به نحـوی تنظـیم کـرد که حشرات کامل این آفت را نیز در برگیرد.
2)سوسک پلن خوار بور:
Epicomethis hirta Poda.
حشرات کامل این گونه اندکی بزرگتر از گونـه قبلـی بـوده و طول آنهـا بـه 16-14 میلـی متـر مـی رسـد. سـطح بـدن از موهـای خاکستری رنگ و متـراکم پوشـیده شـده اسـت. روی سـطح بـدن لکه های سفید و روشن نیز در متن خاکستری قابل تفکیک است.
خصوصیات زیست شناسی، نحـوه خـسارت و راه هـای کنتـرل این آفت شبیه گونـه قبلـی اسـت. بنـابراین راه کارهـای مربـوط را جهت کنترل گونه قبلی در اینجا نیز می توان به کار گرفت.
ایـن آفـت جـزء خـانواده سپرداران می باشد. شکل عمومی سپر آن گرد است. قطـر سـپر مـاده تـا 5/2 میلیمتر نیز می رسد. رنگ پوره های سنین اول و دوم، زیتونی است. سـپر حشرات ماده مایل به خاکستری است و سـپر حـشرات نـر نیز مـستطیل شـکل است. بدن حشره ماده که در زیر سپر قرار گرفتـه بـنفش تـا قهـوه ای رنگ باشد. . تخمها بیضوی پهن و بـه رنـگ ارغـوانی مـی باشـند.
از نظر میزبانی به سیب و دیگر درختـان دانـه دار و هسته دار، زیتون، خرمالو و توت سفید نیز حمله می کند و در تمام مناطق زیر کشت سیب یافت می شود.
خـسارت آفت به گونه ایست که خشکیدگی کامل درخت را نیز باعث مـی شود. آفت به تمام انـدام های هـوایی درختـان میزبـان اعـم از تنـه، شاخه، برگ و میوه خسارت می زنـد. محـل خـسارت (فروکـردن نیش) حشره روی برگ و میوه باعث ایجاد لکه های بـنفش رنگ میشود. روی میوه علاوه بر تغییر رنگ، فرورفتگی و تغییر شـکل نیز در محل فعالیت آفت دیده میشود.
از نظر دوره زندگی آفت سالانه دو نسل دارد و زمستان را بـه صورت پوره های سن دو (در مناطق با زمستان های سرد ) یـا مـاده نابالغ (مناطق با زمستان های معتدل ) سپری می کند.
خروج پوره های سن یـک آفت از نیمه دوم اردیبهشت ماه در مناطق مشابه کـرج مـی باشـد. پوره های سن یک آفت به سرعت تثبیت می شوند. پوره هـای سـن یک نسل دوم آفت نیز اواسط مرداد تا شهریور ظاهر می شوند.
روش های کنترل:
متأسفانه سمپاشی های بی رویه ای که سـال هـا در باغـات میـوه انجام شده است دشمنان طبیعی این آفت را نیز قلـع و قمـع کـرده است و لذا در مناطق آلوده، فعلاً تنها راه موثر استفاده از ترکیبات شیمیایی است. برای ایـن کـار در نـسل اول بایـد سـعی شـود کـه حتی المقدور زمان مبارزه با کرم سیب به نحوی انتخاب شـود کـه این آفت را نیز در بر گیرد.
حشرات کامل سوسک های متوسط به طول 14-10 میلیمتر و به رنگ قهوه ای هستند. نکته مهم در رابطه با ایت آفت این است که حشرات کامـل آن بـه بـرگ درختـان حملـه کـرده و بـا تغذیه از آن ها خسارت وارد می کنند.
آفت بـه تمـام درختـان میـوه سردسیری به جز آلو و آلبالو و همچنین برخی درختان غیرمثمر از جمله صنوبر و بید حمله می کند.
خسارت زنی:
این سوسک فعالیت شـبانه داشـته و حـشرات کامل با تغذیه از پهنـه بـرگ در مواقـع طغیـانی بـه طـور ناگهـانی درختان را عاری از سبزینه می کنند. به نحوی که تنها رگبرگ های برگ ها و به طور مشخص رگبرگ اصلی را باقی می گذارنـد.
آفـت به طور معمول سالانه یک نسل دارد ولی ممکن است تعـداد نـسل آن به دو سال یک نسل نیز تغییر یابد.
زمستان گذرانی:
آفت به صورت لارو و روی مـواد پوسـیده و ریشه های علف های هرز ذکر شـده اسـت. مرحلـه شـفیر گـی دراواسط بهار و داخل خـاک صـورت مـی گیـرد و سـپس حـشرات کامل از نیمه دوم خرداد ماه خارج می شوند.
روش های کنترل:
جهت ثبت تغییرات جمعیت آفت و شـروع خـروج و فعالیـت آن ها می توان از تله های نوری استفاده کرد. در صورت بروز طغیان می توان از ترکیبات فسفره معمول استفاده گردد.
از نقطه نظر میزبان، آفت تمامی درختان دانـه دار وهـسته دار را مورد حمله قرار می دهد. در درختان هسته دار خسارت آفت همراه با ترشح صمغ از سوراخ هـای ایجـاد شـده توسـط حشرات مادر است. در درختان دانه دار خسارت بدون ترشح صـمغ مـی باشـد و سوراخ های گرد یا اصطلاحاً ساچمه ای ایجاد شده توسط حشرات مادر به خوبی مشخص می باشد.
این آفت نمونه بارز آفات درجه دوم می باشد. بدین معنی کـه درختان دارای مشکل داشت، مثل تشنگی و تـنش آبـی یـا ضـعف غذایی را انتخاب کرده و پس از جلب شدن، فعالیـت خـسارتزای خود را شروع می کند. همچنین درختانی که به وسیله دیگر آفات یا عوامل بیماریزا ضعیف شده باشند نیز مورد حمله این آفت قرار می گیرند.
حشرات کامل کوچک و طـول آنهـا بـه 6/2– 5/1 میلـی متر می رسد. رنگ حشرات کامـل از قهـوه ای تـا قهـوه ای تیـره تغییـر می کند. تخم های آفـت بیـضوی و سـفید رنـگ هستند. تخم هـا پـس از جفـت گیـری توسط حشرات ماده در جوانب دالان مادری گذاشته مـی شـوند. لاروهـا سفید بدون پـا و خمیـده مـی باشـند و پس از خروج از تخم در جوانب دالان مـادری و عمود بر آن شروع به حفر دالان لاروی می کنند.
در اثــر فعالیــت حــشرات کامــل مــادر و لاروهــا، آوند های آبکش قطع شـده و رسـیدن شـیره پـرورده بـه ریـشه و نـسج هـای تحتانی درخت با مشکل مواجه میشود.
در مناطق دشت با ارتفاع متوسط مثل کرج و اویـن، آفـت دو نسل کامل و یک نسل نـاقص دارد. از نظـر زمـستان گذرانی آفـت زمستان را به صورت لارو زیر پوست میزبان به سر می برد.
کنتـرل دیگر آفات و عوامل بیماریزا و همچنین رعایت مسایل تغذیه صـحیح و به خصوص آبیاری مناسب بسیار مهـم بـوده و بـه مقـدار زیـادی از خسارت آفت می کاهد.
همچنین تنظیم زمان سمپاشی علیه آفت کلیدی کرم سیب، بـه نحوی که بخشی از جمعیت این آفت را نیز مورد اصابت قرار دهد می تواند، در کاهش انبوهی آن موثر باشـد، ولـی بـه طـور کلـی هـیچ گونه سمپاشی اختصاصی علیه آن توصیه نمی گردد.
این شپشک به صورت موضعی در باغات و روی بعضی از سرشاخه های درختان نیز بطور پراکنده مشاهده می گردد وجزء آفات درجه سوم محسوب می شود. این آفت در مازندران به شدت توسط زنبور پارازیت Coccus phagus پارازیته می گردد. وشپشک های پارازیت شده با سوراخی که در قسمت پشتی بدن حشره ایجاد می گردد کاملا قابل رویت می باشند. این آفت زنده زا بوده وعمدتا روی سرشاخه ها وپشت بعضی از برگ ها مستقر می شود که با تغذیه از شیره گیاهی وترشح فراوان عسلک سبب ایجاد دوده روی سرشاخه ها ومیوه ها و برگ های درختان آلوده می گردد.
به طـور کلی انـواع آنتراکنوزهـا، بیمـاری هـای بـرگ، شـاخه و میـوه هـستند کـه به گیاهان متعـــددی صـــدمه مـــی زننـــد. عامـــل بیمـــاری آنتراکنـــوز گـــردو قـــارچ اسکومیـــست است که شکل غیر جنـس آن اسامی متفاوتی دارد.
بیماری آنتراکنوز گردو انتشار جهـانی دارد و بـه خـصوص در کـشورهای حـوزه مدیترانه بسیار حاد بوده و یکی از مهم ترین بیماری های درخـت گـردو در ترکیـه و لهـستان است.
این بیماری در استانهای گلـستان، گـیلان، مازنـدران، اردبیـل، آذربایجـان شـرقی، آذربایجـان غربـی، کردسـتان، لرسـتان، کرمانشاه، اصفهان، تهران، قزوین و خراسـان، فارس، چهار محال و بختیاری (سـامان ) و کرمـان دیـده شده استِ
نشانه های بیماری:
قارچ عامل بیماری به کلیه بافتهای سبز درخت گردو حمله می کند. برگ، حساس ترین اندام درخت است که قبل از سایر اندام ها آلوده می شود. در برگ های آلوده، لکه های متعدد فرورفته بـا حاشیه دندانه دار و ب هرنگ قهوه ای تیره - سیاه کـه در مرکـز آنهـا، نقـاط ریزخاکستری- سیاه رنگی بنام آسرول (قطر 5-2 میلی متر) تشکیل می شوند که در ابتدا کوچک اند. اما به تدریج بزرگ شده و به یکدیگر می پیوندند و نـواحی نکـروزه وسـیعی را ایجاد می کنند. برگ های آلوده زرد می شوند و پیش از موعد می ریزند و در مـوارد شـدید، تـاج درخت کاملاً بی برگ می شود. در میوه معمولاً نشانه ای ایجاد نمی شود اما در آلودگی های شـدید، لکه هایی کوچکتر از لکه های برگ بر سطح پوست سبز آن دیده می شـود میـوه هـای آلوده نـارس مـی ریزنـد امـا میـوه هـای رسـیده دچـار پوسـیدگی و خـشکیدگی مغـز (بـه خصوص زیر لکه ها ) شده و سپس به قارچ های ساپروفیت آلوده میشوند.
این بیماری در مجمـوع خـسارت بالایی نمی زند اما در آلودگی های شدید به دلیل شدت صدمات وارد به برگ و میوه، موجب افت کمیت و کیفیت محصول و کندی رشد درخت میشود.
کنترل:
1 .اقدامات زراعی:
هرس شاخه های آلوده و جمع آوری و سوزاندن برگ ها و شاخه های آلوده در طول بهـار و پـائیز در کنترل این بیماری موثر است. تقویت رشد رویشی درخت با مصرف کودهای ازتـه شـدت صـدمات را میکاهد و با به تاخیر انداختن بلوغ برگ، موجب کاهش رشد لکه ها و تعداد آسرول ها می شود.
2 .کاشت ارقام مقاوم:
این بیماری در کلیه گونه های جنس جوگلانس شامل گردوی سیاه شـرقی، سـیاه کالیفرنیـای شمالی، سیاه کلیفرنیای جنوبی و خاکستری و به خصوص گر دوی ایرانی دیده شده است . هیچیـک از ارقـام تجـاری مطـرح ماننـد ,Hartley, Chico, Franquette, Marbot ,Pedro, Serr, Tehama, Payne بـه آن حـساس نیـستند.
ارقـام Hartley نـسبتاً مقاوم هستند. پارادوکس ،Franquette و Corne به دلیـل دیر برگده بودن، آلودگی کمتری نـشان مـی دهنـد.
در ایران، نتایج بررسی های صورت گرفتـه بـر روی ژنوتیـپ هـای موجـود در کلکـسیون گردوی کهریز ارومیـه نـشان داد کـه ژنوتیـپ هـای OR4 و T19 از مقاومـت بـالایی برخـوردار هستند. در بررسی مشابه ی در قزوین، مشخص شد که توده الموت مقاوم اسـت. هـم چنـین بررسـی تعدادی از ژنوتیپ های بومی و ارقام تجاری نشان دهنده تفاوت سطح مقاومت آن ها بـود ه و از بـین ارقــام تجــاری، Hartley حــساستــرین رقــم شــناخته شــد در حــالی کــه ارقــام Rounde ,Chandler, Vina, demontignar آلـودگی کـمتری نشان دادند.
با این وجود تاکنون در جهان برنامـه اصـلاحی بـا هـدف ایجـاد مقاومـت بـه آنتراکنـوز یـا گزینش رقم در گردو بر مبنای مقاومت به آنتراکنوز انجام نشده است.
3 .مبارزه شیمیایی:
خسارت بیماری آنتراکنوز به طور معمول آن قدر بالا نیست که نیازی به مبارزه شیمیایی باشد اما در آلودگی های شدید، 3-2 نوبت محلول پاشی پائیزه و 2 نوبت بهاره توصیه می شود. اولین نوبت محلول پاشی بهاره هنگام تورم یا باز شدن جوانه ها و اولین نوبت پاییزه پس از ریزش برگ و سپس با فواصل 14-10 روز انجام می شوند.
ایـن آفـت، آفـت کلیـدی و در حقیقـت وضـعیت آن محـورکنترل آفات سیب است. بنـابراین معمـولاً سـعی مـی شـود کنتـرل دیگر آفت را نیز با تغییر در زمـان مبـارزه شـیمیایی بـا ایـن آفـت هماهنگ کنیم به نحوی که ضمن کنترل کرم سیب، دیگـر آفـات نیز حتی المقدور خسارتشان به حد قابل قبول تقلیل یابد.
عرض پروانه های این آفت با بالهای باز به 15 تـا 22 میلـی متـر می رسد. بال های رویی خاکستری بوده و در انتها دارای یـک لکـه خاکستری متالیـک مـی باشـند. حشرات نـر در زیر بال های جلویی خود دارای لکه هـای کوچـک مـستطیلی سـیاه رنگ می باشند.
تخم گـذاری اکثـراً نزدیـک میـوه هـا (بیـشتر در نـسل اول در مناطق سه نسلی یا بیشتر ) یا روی آنها (مناطق سردسیر و نسل های دوم و سوم مناطق سه نسلی) انجام میشود.
لاروهـای سـن یک پس تفریح تخم ها از آنها خارج شده. لارو پس از ورود به میوه به سمت مرکـز آن یعنی دانه ها حرکت می کند به همین دلیل بـه ایـن آفـت کـرم دانه خوار سیب نیز می گویند.
میوه های خسارت دیده از نسل اول آفت معمولاً ریزش می کنند ولی میوه های نسل هـای بعـدی اکثـراً روی درخت باقی میمانند.
علت ریزش میوه های نسل اول همانا کوتاه بودن قطـر میـوه و در نتیجه رسیدن سریع لارو به دانه ها و خورده شدن سریع دانه هـا به علت کوچکی آنها است. در اثر حذف دانه های این میوه ها بـه علت قطع تولید هور مـون هـای گیـاهی کـه توسـط دانـه هـا تولیـد میشود، این میوه ها ریزش می کنند.
بدیهی است با تغییر عرض جغرافیایی محـل، تغییراتـی نیز در ارتفاعات و در نتیجه تعداد نسل آفت قابل پیش بینی اسـت، بر همین اساس خسارت آفت به طـور متوسـط بـین 40 %تـا 100 %محصول در مناطق مختلف تغییر می کند.
در مناطق پست و با تعداد نسل بالا معمولاً در زمان مبارزه با نـسل اول آفت، اندازه تقریبی قطر سیب های لبنانی قرمز و زرد به اندازه فندق (حدود 16 تـا 17 میلـی متـر ) اسـت و در منـاطق مرتفـع کـه آفت دو نسلی است اندازه قطر میوه های ارقام مذکور بـه 32– 30 میلیمتر نیز می رسد (میوه ها تقریباً به اندازه گردو ) می باشند. دلیل بروز این وضعیت مدت زمانی است که بین رسیدن میانگین دمای محیط به صفر گیاه و صفر حشره وجود دارد به این معنی که صفر گیاه سیب (حدود 7 درجه سانتیگراد) و صفر حـشره (حـدود 10 درجه سانتیگراد) است.
هر چه ارتفاع منطقه بیشتر می شـود مـدت زمـانی کـه میـانگین دمای محیط بین 10 تا 7 درجه سانتی گراد می باشد طولانی تر شده، بنابراین درحالی که گیاه میزبان به رشد خفیف و کنـد خـود ادامـه میدهد، آفت از نظر متابولیکی فعال نبوده و از نظر زمـانی نـسبت به گیاه عقب می افتد.
کرم سیب یک آفت هر جایی محسوب میشود. در کشور ما نیز هر جا که سیب وجود دارد، کرم سـیب نیـز حاضـر اسـت و در تمـام منـاطق نیـز خـسارت آن بـالاتر از حـد قابـل قبـول از نظــر اقتصادی است.
از نظر میزبان این آفت به دیگر درختان میوه دانه دار و برخـی درختان هـسته دار از قبیـل زردآلـو، هلـو، گوجـه، آ لـو، و گـردو خسارت وارد می کند. این آفت هم چنین از روی میـوه گـیلاس و حتی بادام نیز جمع آوری شده است.
این آفت زمستان را به صورت لارو کامـل و در پناهگـاه هـای مختلف مثل زیر پوستک درختان، لای کلوخه ها و بقایای گیـاهی پای درخت، در داخل پیله های تنیده شـده بـه سـر مـی بـرد کـه بـا مساعدت هوا در بهار تبدیل به شفیره میشود.
کنترل:
این آفت هم چون دیگر آفات دشمنان طبیعی و عوامل کنترل کننده زیادی دارد. ولی متاسفانه دست کاری های بـی رویـه ای کـه در باغات سیب از ده ها سال پیش شـروع شـده اسـت بـسیاری از عوامل را قلع و قمع کرده و به اصطلاح تعادل زیـست محیطـی را با دست خود به هم زده ایم. بنابراین در حال حاضر تنها راه کنتـرل این آفت، مبارزه شیمیایی است. اولین آزمـایش سـم انجـام شـده علیه آفت استفاده از ترکیبـات شـیمیایی را بـه فاصـله دو هفتـه ازیکدیگر از زمان فندقی شدن میـوه هـا تـا زمـان برداشـت محـصول یعنـی حـدود هـشت نوبــت سمپاشـی را توصـیه کـرده اســت. از اوایل دهه پنجاه و با آمدن تله هـای فرمـونی جنـسی، دفعـات ایـن سمپاشی ها معقولانه تر و هماهنگ با تعداد نسل هـای آفـت انجـام شد ولی متاسفانه به دلایلی که در زیر می آید اتکا به داده های این تله ها در بعضی مواقع نیز راهگشا نمی باشد.
مثلاً در مواقعی که همزمان با ظهور پروانه های نسل اول آفـت با سرمای بهاره مواجه می شویم (سـیاه بهـار ) متاسـفانه اکثـر افـراد نیـز اشـتباه مـی کننـد. زیـرا بـا بـروز سـرما میـانگین حرارتی محیط به کمتر از صفر حشره سقوط کـرده و در حقیقـت به علت عدم تحرک حشره، شکار تله ها بسیار کـم شـده یـا صـفر میشود و ایشان با تصور اینکـه نـسل اول بـه پایـان رسـیده اسـت مقدمات مبارزه را فراهم می کننـد. در حـالی کـه بلافاصـله بعـد از برطرف شدن مانع طبیعـی مـذکور بقیـه جمعیـت بـا تـراکم بـسیار بالایی ظاهر شده و خسارت خود را وارد خواهد کـرد. بـه همـین دلیل علاوه بر داده های تله های فرمو نی استفاده از درجه حـرارت موثر day Degree) مجموع درجه حرارتهای تفاضل بالاتر از صفر حشره ) به عنوان مکمل روش فوق استفاده می شـود. بنـابراین اساس زمـان مبـارزه وقتـی اسـت کـه ایـن میـزان بـین 230 درجـه سانتیگراد تا 285 درجه سانتی گراد تغییر می کند. بـر ایـن اسـاس
هر چه تراکم آفت بیشتر باشد زمان سمپاشی به حداقل این تعـداد میرسد.
کنـــه تـــارعنکبوتی یـــا کنـــه دو نقطـــه ای روی درختان سـیب گونـه هـای متفـاوتی از کنـه هـای جـنس Tetranychusمی باشـند. گونه urticae بـه عنـوان گونـه غالب بیان می گردد.
این آفت زمستان را به صورت جانور کامل و عمدتاً ماده های بارور در پناهگاه های مختلف از قبیل گیاهان چند ساله و سبز زیـر کلوخه های بستر باغ، زیر پوستک های درختان میزبان و .. بـه سـر می برند. در بهار بـا مـساعد شـدن هـوا و رشـد علـف هـای هـرز و پوشش سبز بستر باغ روی آنها به فعالیت مـی پردازنـد. در شـرایط مشابه کرج از اوایـل تیـر مـاه و بـا خـشک شـدن علـف هـای هـرز مهاجرت خود را بر روی تاج درختان میزبان از جمله سیب شروع می کنند.
با گرم شدن هوا و کوتاه شدن دوره زندگی آفت، تراکم آنها به شدت افزایش می یابد. برگ های آلوده ضمن تغییر رنگ و با توجه به تنیدن تارهای نازک توسط آفت منظره خاک آلوده به خود می گیرند. در صورتی که برگ های آلوده به خصوص بخش زیری آنها با بینوکولر یا ذره بین مورد مشاهده قرار گیرد، فرم های مختلف زنـدگی آفـت اعـم از تخـم هـای کـروی کـرم رنـگ یـا پوســتک خــالی آنهــا، لارو، پــوره هــای ســنین مختلــف، حالــت استراحت و جانوران کامل نر وماده را می توان مشاهده کرد.
خسارت آفت به گونه ای است که ریزش بـرگ و میـوه را در حالت های طغیانی به دنبال دارد.
روش های کنترل:
جهت کنترل آفت نیاز به استفاده از کنه کش هـای اختـصاصی اسـت. بـرای نتیجـه گیـری بهتـر، نتیجـه تحقیقـات نـشان می دهد که در مناطق با آلودگی بالا بهتر اسـت اواسـط تـا اواخـر خرداد ماه نسبت به درو بستر باغ اقدام گردد تا کل جمعیت آفـت بر روی درختـان میزبـان مهـاجرت کننـد. سـپس بـا توجـه بـه فـرا رسیدن زمان مبارزه شیمیایی علیه نسل دوم کرم سیب و بالا رفـتن جمعیـت کنـه قرمـز اروپـایی اخـتلاط حـشره کـش بـا کنه کش اجتناب ناپذیر است لذا جمعیـت ایـن آفـت نیـز کـه روی درخـت منتقل شده است به این ترتیب کنترل می گردد.
از دیگـر کنـهدهـای مهـم کـه در باغـات سـیب خـسارت وارد میکنند کنه قرمز پابلنـد سـیب است که بیشتر در مناطق کوهستانی و سردسـیر فعالیـت دارد. ایـن آفت نیز مثل کنه قرمز اروپایی زمستان را به صـورت دسـته جـات تخم قرمز رنگ روی سرشاخه ها به سر میبرد ولـی اهمیـت آن از دو گونــه قبلــی بــه مراتــب کمتــر اســت. کنــه ی زرد ســیب
Oudemans pruni Eotetranychus گونه دیگری اسـت که علاوه بر سیب، از روی درختان گلابـی، گـیلاس، آلـو، مـو و انجیر نیز جمع آوری شده است.
سفید بالک ها متعلق به خانواده آلیرودیده (Aleyrodidae) می باشند که حداقل سه گونه از آن ها در کشور ما از اهمیت فوق العاده زیادی برخوردارند و عبارتند از:
۱ )سفید بالک گلخانه
۲ )بمیسیا تاباسی
٣)بمیسیا اورجنتی فولی
در شرایط مزرعه ای و صحرایی از آفات مهم گیاهان به ویژه پنبه هستند ولی به دلیل وسیع بودن طیف میزبانیدو گونه اخیر عمدتاآنها در روی گیاهان زینتی و محصولات گلخانه ای نیز فعالیت میکنند. سفید بالک گلخانه با شرایط گلخانه ای تکامل و سازش پیدا کرده و یکی از آفات مهم و کلیدی محصولات گلخانه ای است.
این آفات تخم هایشان را از طریق ساقه بسیار کوتاهی داخل بافت گیاهان قرار میدهند. بعد از اینکه تخم تفریغ شد و لاروها خارج شدند، با قطعات دهانی زننده مکنده خود شروع به تغذیه از شیره گیاهی میکنند و باعث زرد شدن و در جمعیتهای بالا باعث ریزش و خشک شدن برگ گیاهان می شوند.
از مهمترین پارازیتوئید آفات محصولات گلخانه ای، میتوان به زنبورهای خانواده آفلینیده (Aphelinidae) اشاره کرد.
در این خانواده گونه های مختلف جنس اِنکارسیا (Encarsia )از دشمنان طبیعی و مهم این آفات هستند. در بین گونه های جنس اِنکارسیا گونه ایبه نام انکارسیا فورمازا (formosa Encarsia)انتشار جهانی دارد و به عنوان یک فرآورده بیولوژیک و دشمن طبیعی تکثیر شده، و برای کنترل سفیدبالک ها در شرایط گلخانه ای رها سازی میشود.
طول بدن این زنبور حدود یک میلیمتر بوده و قسمت قفسه سینه آن سیاه رنگ و شکمش زرد رنگ است، تخم خود را در داخل بدن پوره های سنین مختلف (Trialeurodes )قرار می دهد و بجز حشره کامل بقیه مراحل رشدی آن در داخل بدن میزبان سپری میشود. بعد از کامل شده حشره، زنبور بالغ از طریق جویدن پوسته بدن میزبان از آن خارج میشود.
زنبور انکارسیا فورمازا را بر روی میزبان طبیعی یعنی سفید بالک گلخانه ای و بر روی گیاه توتون بصورت انبوه تکثیر کرده اند. گاهی بر روی یک برگ توتون میتوان هزار عدد از این زنبور را تکثیر و در گلخانه ها سازی کرد، تولید نتاج نر در این زنبور بسیار نادر و کم است.
در تعدادی از زنبورهای خانواده آفلینیده، پدیده اتو پارازیتیسم دیده میشود یعنی تولید نتاج نر از طریق پارازیته کردن، نتایج ماده ی گونه خودش بوجود می آید.
در شرایط گلخانهای طول عمر زنبورهای ماده در دمای ۱۱ تا ۳۵ درجه سانتیگراد حدود ۲۲ الی ۳۵ روز است، بنابراین طول عمر زنبورهای کامل بشدت تحت تأثیر دما است.
تعداد تخم هایی که هر حشره ماده می گذارد. بین ۵۰ تا ۳۰۵ عدد متغیر است و عوامل مختلفی از جمله ساختمان سطح برگ گیاهان در میزان کارآیی این زنبورها فوق العاده مؤثر است. این زنبورها بر روی گیاهانی که سطح برگ هایشان کرکدار است از کارآیی خوبی برخوردار نیستند. در کشورهای اروپایی و آمریکایی این زنبورها به فراوانی تکثیر میشوند و برای کنترل بیولوژیک مگس های سفید یا سفید بالکها مورد استفاده قرار می گیرند.
از دیگر عوامل کنترل سفید بالک ها قارچ های ورتیسیلیوم لکانئی (lecanii Verticilium )و آشرسونیا آلیرودیس هستند.
بعضی از فرآورده های قارچ ورتیسیلیوم لکانئی مثل ورتالک (Vertalec) برای کنترل شته ها مورد استفاده قرار می گیرد و فرآورده های دیگر آن مانند مایکوتال (Mycotal )برای کنترل سفید بالک ها بکار میرود.
قارچ آشرسونیا آلیرودیس در روی حشرات کامل و تخمهای بمیسیا تاباسی (tabaci Bemisia )و تتریالئورودیس و vaporariorum Trialeurodes ایجاد خسارت نمی کند بلکه فقط مراحل پورگی این آفات را مورد حمله قرار میدهد.
عمومادر محیط هایی که تخم این قارچ پاشیده نشده است، نمیتواند گسترش پیدا کند. برخلاف قارچ ورتیسیلیوم لکانئی که میتواند در سطح برگ گیاهان گسترش یابد این گونه نمیتواند پراکنش خودش را افزایش بدهد.
از دیگر دشمنان طبیعی سفید بالکها میتوان به کفشدوزکها اشاره نمود که بعضی از گونه های آنها برای کنترل این آفات مورد استفاده قرار گرفته اند. از جمله گونه این کفشدوزک ها دلفاستوس پوسیلوس (pusilus Delphastus )است که از دشمنان طبیعی مهم این آفات بشمار میرود.
مبحث کنترل بیولوژیک کنه های تارتن :
از کنه های تارتن متعلق به خانواده تترانیکیده، گونه تترانیکوس اورتیکه (urticae Tetranychus )از مهمترین آفات محصولات گلخانه ای است که تخمهایش را در سطح گیاهان قرار میدهد و بعد از اینکه تخمها تفریغ و پوره ها خارج میشوند با کلیسرهایشان شروع به تغذیه از شیره گیاهی میکنند و در نتیجه به گیاه خسارت وارد میکنند.
یکی از مهمترین دشمنان طبیعی این کنه ها فیتوزئولوس پرسیمیلیس (persimilis Phytoseiulus )است که پرداتور (Predator )یا
شکارگر بوده و برای کنترل بیولوژیک کنه های تارتن در بسیاری از نقاط دنیا مورد استفاده قرار گرفته است. در سال ۱۹۱۵ این کنه را از روی یک محموله گل ارکیده که از شیلی به آلمان وارد شده بود شناسایی کردند. سپس به روشهای تکثیر انبوه آن مبادرت ورزیدند و سرانجام در سال ۱۹۹۱ در سطحی معادل حدود هشت هزار هکتار از این کنه پرداتور برای کنترل کنه های تارتن استفاده کردند. این شکارگرها را براحتی بر روی کنه تارتن و روی لوبیا پرورش داد.