با تمام زیبایی خاص گونه های بید، نسبت به آفات و بیماری ها به ویژه آفات، حساسیت زیاد داشته و حشرات زیادی از گروه های مختلف ( برگخواران ، چوبخواران و مکنده ها ) به این درخت هاحمله می کنند که در زیر به یکی از این برگخوارها تحت نام لیسه بید می پردازیم.
پروانه بید عرض آن با بال های باز 22-24 میلیمتر است و روی بال های جلویی آن نقاط سیاه رنگی وجود دارد که تعداد آنها 25 تا 32 عدد به طور متوسط 29 عدد می باشد. تخم ها در زیر یک پوشش پولک مانند گذاشته میشوند و معمولاً تعداد تخم های زیر هر ولکک آن هم بیشتر از گونه های دیگر جنس yponomeuta می باشد. تخم ها به حالت لاروسن یک در زیر این پولک زندگی
می کنند.
هم زمان با رشد جوانه ها و مساعد شدن شرایط جوی، لاروها با ایجاد سوراخی در روی پولک های تخم ، از آن خارج شده و تغذیه خود را از برگ های جوان شروع میکنند. لاروها با پیشروی بیشتر با تارهائی که می تنند برگ ها و شاخه ها را به هم می چسبانند.
لاروها پس از تغذیه و تکامل در دهه دوم تیرماه به شفیره تبدیل می شوند. شفیره ها قهوه ای رنگ و در انتهای آن ها سه عدد موی نازک (Chramaster ) وجود دارد. پروانه ها از اواخر تیرماه ظاهر شده و تا اواسط مهر خروج آنها ادامه دارد.
کنترل آفت:
در صورتی که اوایل بهار همزمان با تشکیل، لانه های لاروی آن ها قطع کرده و از بین ببرند، در کاهش انبوهی آفت بسیار مؤثر است. در ضمن زنبورهای پارازیتوئید زیادی روی لاروها و شفیره های این آفت فعالیت می کنند و در صورتی که حذف لانه های لاروی به خوبی انجام شود، نیازی به مبارزه شیمیایی با آن نیست.
انواع بید ها در فضای سبز:
سازمان پارک ها و فضای سبز تهران به طور چشم گیر، گونه های مختلف بید را در فضای سبز شهری وارد کرده، و به عنوان یک درخت اصلی در بزرگ راه ها، به صورت مجتمع و یا تک درخت در پارک ها و چمن ها مورد استفاده قرار گرفته است.
این گونه ها بیشتر عبارتند از:
1) Salix babylonica یا بید مجنون، به ارتفاع 15 -20 متر با شاخهجوان باریک و بلند آویزان.
برگ های نو شکفته آن در اوایل بهار، این درخت را عروس مناطق نیممرطوب ونیمه خشک می سازد و زیبایی خاص به باغ و چمن می بخشد و به همین دلیل فرانسوی ها آنرا بهشت باغبانان نام برده اند.
این درخت گونه مناسب در کنار استخرهای زینتی، آب راه ها و حتی خاک ریزها است.
2) سرخ بیدبا نام علمی S.purpurea درخت یا درختچه ای است با شاخه های بلند و قابل انعطاف و ناشکننده که در پاییز و زمستان شاخه ها به رنگ سرخ ارغوانی در می آیند و به همین جهت در میان چمن کاشته می شود و زیبائی خاصی به آن می دهد.
3) گونه ی S.matsudana که به بید فرمی معروف است، رنگ شاخه های آن زرد مایل به خاکستری و در تابستان، در صورت سلامت (عدم آلودگی به شته و کنه) لطافت و ملاحت خاصی به چمن می بخشد و در زمستان هم در روزهای برفی با پوششی از برف، زیبایی دیگری را به خود می گیرد.
4) بالاخره S.aegyptiaca با نام بید مشو بر خلاف نام علمی آن، بومی مصر نبوده بلکه بومی ایران است. فقط همکار لینه، از آنجائیکه برای اولین بار آن را از مصر جمع آوری کرده و بعداً لینه در سال 1755 به این نام، (egyptiaca)نام گذاری نموده است. در حال حاضر هم احتمال زیاد اثری از آن در مصر نیست.
بید مشک درختچه یا درختی است که ارتفاع آن به 8 متر میرسد، دارای پوست کبود است و جوانه های گلدار آن تخم مرغی است. بطوریکه گل اذین نر آن در حدود 5.3 سانتی متر طول دارد و شاتون های آن دارای تعداد زیادی گل های نر، قبل از برگ ها ظاهر می شوند و با رنگ کبود و زرد خود، زیبایی زیادی را به باغ می دهند.
شته ها متعلق به خانواده آفیدیده (Aphididae)هستند و تعدادی از آنها از مهم ترین آفات محصولات گلخانه ای محسوب می شوند.
مهم ترین دشمنان طبیعی شته ها زنبورهای پارازیتوئید خانواده آفیدیده (Aphidiidae) هستند. در این خانواده تعدادی از گونه ها از جنس های
مختلف مانند زنبورهای جنس پروان ، لایزیفلیوس، افدروس و تریاکسیس وجود دارد که صرفا پارازیتوئید شته ها هستند.
به طور کلی زنبورهای پارازیتوئید خانواده آفیدیده به طول حدود ۲ تا ۳ میلیمتر به رنگ سیاه هستند. این زنبورها عموما بعد ازجفت گیری تخم شان را در داخل بدن شته ها قرار می دهند و به صورت ایندو پارازیتوئید یا پارازیتوئید داخلی لاروهایشان در داخل بدن شته ها رشد و نمو میکنند تا اینکه به مرحله حشره کامل برسند. بعد از رشد و نمو کامل لارو در داخل بدن شته و تبدیل به شفیره، بدن شته بصورت مومیایی و به رنگ زرد تا قهوه ای بنظر میرسد. درحالی که بدن شته های دیگر پارازیته شده توسط برخی از زنبورهای پارازیتوئید به رنگ سیاه درمی آید. همچنین زنبور کامل همانند زنبورهای پارازیتوئید شپشک ها، بعد از رشد و نمو کامل لارو با ایجاد یک سوراخ در پوست بدن شته، از آن خارج میشود. بطور کلی در شرایط معمولی و دمای حدود ۲۰ تا ۳۵ درجه سانتیگراد، مرحله زندگی این زنبورها حدود ۱۰ تا ۲۵ روز به طول می انجامد.
خانواده آفلینیده (Aphelinidae )از دیگر زنبورهای پارازیتوئید شته ها هستند که از نظر اندازه کوچکتر از زنبورهای خانواده آفیدئیده هستند.
گروه دیگری از دشمنان طبیعی شته ها، شکارگرها هستند. در بین آنها پشه ای از خانواده سسیدومیئیده (Cecidomyiidae)به نام آفیدولتس آفیدومیزال (aphidomyzal Aphidoletes)از مهمترین شکارگرهای شته ها است که در شرایط گلخانه ای برروی گیاهان زینتی رها می شوند و از عسلکی که از شته ها ترشح میشود که در واقع شیره گیاهی است تغذیه میکنند و تخم هایشان را روی برگ گیاهان در داخل جمعیت شته ها قرار میدهند و بعد از خارج شدن از لارو شروع به تغذیه از مراحل مختلف شته ها میکنند.
از دیگر شکارگرها که برای کنترل شته ها مورد استفاده قرار میگیرند بالتوری های خانواده (کرایزوپیده)Chrysopidaeمخصوصا گونه ای به نام(carnea Chrysoperla)است. این گونه تخم هایش را که دارای ساقه ای بوده، در زیر یا روی سطح برگ گیاهان قرار میدهد و بعد از آنکه لاروها خارج شدند با قطعات دهانی مکنده خودشان به تغذیه از شته ها میپردازند.
از دیگر دشمنان طبیعی شته ها، سن های خانواده آنتوکوریده (Anthocoridae)هستند. سن ها از راسته همیپترا مخصوصا گونه هایی از جنس اوریوس (Orius )مانند اوریوس ایندیسیوس(indisiosus Orius )از شته ها در گلخانه ها و روی گیاهان زینتی تغذیه میکنند.
این سن ها هم مانند بالتوری ها دارای قطعات دهانی زننده مکنده هستند و خرطوم و استایلِت های مربوط به آرواره های بالا و پایین خود را داخل بدن شته ها فرو میکنند و محتویات و مایع بدن شته ها را مورد تغذیه قرار میدهند.
از دیگر دشمنان طبیعی شته ها که احتمالا آن ها را در طبیعت مشاهده کرده اید، کفشدوزکها هستند. گونه هایی از اکثر کفشدوزک ها مانند کفشدوزک هفت نقطه ای (septempunctata Coccinella )و (variegata Hyppodamia )هم در مرحله لاروی و هم در مرحله حشره کامل از شته ها تغذیه میکنند و از عوامل مهم کنترل بیولوژیک شته ها هستند.
کفشدوزک ها طیف وسیعی از شته ها را مورد تغذیه قرار می دهند و عموما یک گونه خاص از شته ها تغذیه نمی کنند. اگر در محیط گلخانه ای فقط ۲ یا ۳ نوع کفشدوزک رها شود تمام شته ها را از بین میبرند. بطوریکه کفشدوزک ۲ نقطهای حدود 50 نوع شته را تغذیه میکند یا به عبارت دیگر پلیفاژ است.
گروه دیگری از دشمنان طبیعی شته ها، قارچ ها هستند. قارچ ورتیسیلیوم لیکانی (lecanii Verticilium )به عنوان یکی از عوامل مهم کنترل بیولوژیک شته ها بصورت تجارتی تکثیر میشود و مورد استفاده قرار می گیرد.
کنترل بیولوژیک پدیده ای طبیعی است که هدف آن تنظیم جمعیت موجودات می باشد. کنترل بیولوژیک ممکن است به صورت طبیعی یا با دخالت انسان اتفاق بیفتد، که به این نوع کنترل، کنترل بیولوژیک کاربردی اطلاق می شود.
کنترل بیولوژیک یا Control Biological شامل سه موضوع اصلی است:
1 )انواع موجودات آفت هدف؛
2 )انواع دشمنان طبیعی؛
3 )روش های به کارگیری دشمنان طبیعی
1)انواع موجودات آفت هدف:
الف: بطور کلی حشرات، مهم ترین گروه از موجوداتی هستند که در برنامه های کنترل بیولوژیک به عنوان هدف مطرح بوده اند.
آفات (حشرات) به دلیل ازدیاد، تنوع گونه و مهاجرت به نقاط جدید موجبات ورود حشرات شکارگر از مناطق دیگر را برای کنترلشان ایجاد کرده اند.
اما مهمترین راسته هایی که تعدادی از گونه های آن تحت کنترل بیولوژیک قرار گرفته اند، راسته (Hemiptera)میباشد.
این راسته در بر گیرنده شته ها، شپشک ها، سفیدبالک ها و پسیل ها می باشند. همین حشرات هستند که در روی گیاهان زینتی جزء مهمترین آفات محسوب میشوند. لذا امکان کنترل بیولوژیک آفات گیاهان زینتی بسیار زیاد است.
چرا بیشترین برنامه کنترل بیولوژیک برعلیه حشرات این راسته صورت می گیرد؟
بدلیل اینکه تعداد زیادی از گونه های راسته (Homoptera) به همراه گیاهان زینتی و محصولات کشاورزی از منطقه پراکنش بومی خود وارد منطقه جدیدی شدند که فاقد دشمنان طبیعی بودند. لذا برای مبارزه با این آفات، دشمنان طبیعی این حشرات نیز از منطقه پراکنش آنها به منطقه جدید وارد شدند تا تحت کنترل در آیند. در ضمن بسیاری از حشرات این راسته مانند شپشک ها غیر متمرکز بوده بنابراین امکان کنترل بیولوژیک آنها فراهم است.
ب) گروه دیگری از حشرات مورد نظر در برنامه های کنترل بیولوژیک کنه ها هستند. مخصوصا کنه هایی که جز مهمترین کنه های گیاهخوار هستند که بر علیه آنها کنترل بیولوژیک انجام شده است.
ج) دسته دیگر این حشرات، حلزونها و راب ها هستند که به آنها لی َسک نیز گفته میشود. برای کنترل بیولوژیک حلزون ها و راب ها کوشش هایی انجام شده است ولی نتیجه بخش نبوده است.
د) گروه دیگری از موجودات مورد بحث، علفهای هرز هستند. بطور کلی ۱۱۱ گونه از علفهای هرز در ۳۲ خانواده با عنوان هدف برنامه های کنترل بیولوژیک تاکنون مطرح بودهاند که 50 درصد آنها متعلق به سه خانوادهCactacea ،Mimosacea ،Asteraceaeهستند.
ذ) علاوه بر این ها، بیماری های گیاهی و مهره داران هم میتوانند از اهداف برنامه های کنترل بیولوژیک باشند، حتی انسان میتواند در برنامه های کنترل بیولوژیک به عنوان یک هدف قلمداد شود.
2 ) دشمنان طبیعی
مبحث دوم انواع موجوداتی هستند که برای کنترل بیولوژیک آفاتی که ذکر کردیم مورد استفاده قرار میگیرند.
الف)حشرات پارازیتوئید از عمومی ترین دشمنان طبیعی آفات به شمار می آیند که در برنامه های کنترل بیولوژیک به روش های مختلف مورد استفاده قرار میگیرند. برنامه های کنترل بیولوژیک در مورد حشرات پارازیتوئید بیشتر درباره ی دو راسته(Hymenoptera) یا بال غشائیان و زنبورها یا (Diptera) میباشد.
در راسته (Hymenoptera ) زنبورهای بالا خانواده (Ichneumonoidae) و بخصوص دو خانواده (Braconidae) و(Ichneumonidae) دارای اهمیت بیشتری هستند.
در خانواده (Braconidae) تمام گونه های زیر خانواده ی (Aphidiinae )بدون استثنا پارازیتوئید، شپشک ها هستند و در برنامه های کنترل بیولوژیک آفات گلخانهای مورد استفاده قرار میگیرند.
گروه دیگری از پارازیتوئیدها، متعلق راسته (Diptera ) یا دو بال ها خانواده (Tachinidae )فوق العاده حائز اهمیت هستند.
ب) گروه دیگر از دشمنان طبیعی، حشرات شکارگر هستند که از انوع گونه های گیاهخوار تغذیه میکنند. مهمترین شکارگرها در راسته(Hemiptera)مثل خانواده (Anthocoridae )، خانواده (Nabidae)در راسته (Coleoptera)، خانواده (Coccinellidae )که به آنها کفشدوزک ها اطلاق میشود، نیز از اهمیت ویژه ای برخوردارند.
ج) گروه دیگر از عوامل بیماریزا، بندپایان هستند. مهمترین عوامل بیماریزای بندپایان مربوط به ویروسها، نماتدها، تک سلولیها، قارچها و باکتریها هستند.
در بین باکتریها، باکتریهای گونه(Bacillus) جمله باکتری هایی هستند که برای کنترل گروه های مختلفی از حشرات مورد استفاده قرار میگیرند.
در گروه ویروسها، شانزده خانواده از ویروسها با حشرات ارتباط دارند ولی خانواده (Baculoviridae) دارای اهمیت بیشتری است و برای کنترل حشرات مورد استفاده قرار میگیرد.
د) گروه دیگر از دشمنان طبیعی قارچ ها هستند. بخصوص قارچ های خانواده (Entomophthoraceae) و زیر گروه های Zygomycotina و (Deutromycotina) که برای کنترل حشرات و گیاهان زینتی مورد استفاده قرار می گیرد.
ذ) دسته دیگر از عوامل کنترل حشرات، تک سلولیها هستند. شاخه های (Apicomplex )و(Microspora )از مهمترین تک سلولیهای جنس(Nosema )از اهمیت بیشتری برخوردارند. تعدادی از گونه های این جنس بصورت تجارتی تولید شده اند و برای کنترل ملخ ها و آبدزدک ها مورد استفاده قرار گرفته اند.
ر) گروه دیگر از حشرات مورد استفاده در کنترل بیولوژیک، حشراتی هستند که از علف های هرز تغذیه میکنند. در این بین خانواده های ( Chrysomelidae )و (Curcurlionidae)از راسته (Coleoptera )و (Pyralidae )از راسته (Lepidoptera)از اهمیت زیادی برخوردارند.
در حال حاضر یکی از آفات درجه اول ومهم باغات مرکبات شمال کشور می باشد که در دهه اخیر جای سپردار قهوه ای ودیگر شپشک ها را اشغال نموده است. این آفت روی برگ و سرشاخه ها وبندرت روی میوه ها مستقر می شود و با تغذیه از شیره گیاهی و ترشح عسلک فراوان سبب ایجاد دوده روی برگ ها، سرشاخه ها ومیوه ها شده و با کاهش سطح فتوسنتز( در اثر ایجاد دوده )درختان ضعیف، میوه ها ریز ودوده ای واز بازار پسندی می افتند.
تخم این آفت بیضی شکل به رنگ زرد لیموئی براق و48 ساعت قبل از تفریخ به رنگ قهوه ای در می آید. پوره های سن 1 در ابتدای تفریخ به رنگ زرد لیموئی می باشند، چشم های قرمز رنگی دارند و یکی از مهمترین مشخصه پوره های سن 1 دو موی بلند در قسمت مخرج که پس از 4-3 روز قطع می شود . 48-24 ساعت طول می کشد تا در سطح زیرین یا روئی برگ مستقر شوند. پس از قطع شدن موهای مخرجی یک سپر نازک مومی شکل روی بدن حشره تشکیل که مقداری پر رنگ تر دیده می شود. پوره سن 1 کامل بدنی تخت کتابی و نازک دارد.
حشره نر از سن 2 تبدیل به پیش شفیره می شود. بدن حشره در زیر پوشش مومی نازک جمع شده وشبیه به پوپاریوم می گردد، وحدود 8-7 روز طول می کشد تا رنگ بدن حشره تغییر کرده و دو موی بلند از قسمت انتهای بدن خارج و یک روز پس از آن حشره نر خارج می شود. حشره نر خارج شده 2 روز عمر کرده وتغذیه ای ندارد.
حشره کامل علاوه بر خط قهوه ای نقاط قهوه ای رنگ در اطراف بدن آن تشکیل می شود و بدن کاملا محدب می گردد. پس از مدتی همزمان با شروع تخمریزی روی تخم ها را با ماده مومی سفید رنگی می پوشاند که در تراکم های بالا پس از تخمریزی بستگی به میزبان وشرایط آب وهوائی دارد.
مهمترین دشمن طبیعی آن قارچ Verticilium lecani در اوایل خرداد واوایل مهرماه می باشد که تا حدود50% پوره های سن2 و 3 بالشک ها را پارازیته می کند.
کفشدوزک کریپت ( لارو سن آخر وحشره کامل کفشدوزک) عمدتا از محتویات کیسه تخم و پوره های متحرک تغذیه می کند. کفشدوزک نقاب دار دو لکه ای هم از دشمنان طبیعی این آفت بشمار می رود.
این پروانه از خانواده Bucculatricidae است که البته بعضی از متخصصین آن را از خانواده Gracillidae میدانند.
پروانه دارای رنگ سفید است ولی روی بال های جلویی آن لکه های زرد برنزی به طور پراکنده دیده می شود. حاشیه بال های زیری ولبه عقبی بال های جلویی، دارای مژه های بلند است. عرض حشره با بال های باز 8 تا 10 میلیمتر می باشد.
تخم ها سفید، شفاف و اندازه آن بسیار کوچک است که در قسمت نسج برگ گذاشته می شود. لاروها پس از خروج از تخم سفید رنگ بوده ودارای موهای سیاه بلند می باشند.
لاروهای سن 1، پناهگاه های ابریشمی کیسه مانندی در سطح برگ می سازند که در سطح برگ به صورت لکه های سفید شیری رنگ تار عنکبوتی دیده می شوند و در این محل تغییر جلد می دهند. لاروهای سن 2 به طور آزاد از سطح زیرین برگ، از پارانشیم تغذیه می کنند و در صورتیکه آن ها را تحریک نمائیم با درست کردن یک تار ابریشمی، خود را در هوا معلق نگه می دارند.
لاروهای کامل زرد کم رنگ با بدن استوانه ای شکل پوشیده ازموهای سیاه پراکنده می باشند. لاروها پس از کامل شدن ، شروع به تنیدن یک پیله کشیده سفید رنگ در امتداد رگبرگ میانی یا کناری ویا روی تنه درختان آلوده می کنند. لارو در داخل این پیله پس از مدتی تبدیل به شفیره زرد مایل به قهوه ای می شود. شفیره با حرکات خزنده، خروج بعدی پروانه را از داخل پیله آسان می سازد.
زمستان گذرانی:
این پروانه به شکل پیش شفیره در داخل پیله سفید رنگ روی تنه و یا برگ ها ی ریخته شده ی پای درخت صورت می گیرد. هم زمان با فعالیت مجدد درخت میزبان به تدریج پروانه های نسل اول آفت از اواخر فروردین ماه از شفیره خارج می شوند و در روی درخت به فعالیت می پردازند. پروانه ها معمولأ به طور پراکنده بر روی برگ ها دیده می شوند که در صورت تکان دادن شاخه ها پرواز مختصری کرده و دوباره در روی برگ قرار می گیرند.
علائم خسارت:
لاروها با تغذیه لکه ای از پارانشیم زیرین برگ، حالت توری شکل به برگ می دهند.نسل اول آفت تا اوایل تیر ماه به طول می کشد.نسل دوم آفت از اواسط تیر ماه به بعد شروع می شود. طول دوره ی نسل دوم با توجه به گرمی هوا کمتر بوده و از اواخر مرداد ماه تا اواسط شهریور ماه طول می کشد.نسل سوم آفت با تغذیه از برگ خسارت قابل ملاحظه ای را به درخت وارد می آورد .دراواخر مهر و اوایل آبان پیش شفیره های پروانه ظاهر می شوند و به همین شکل زمستان گذرانی می کند.
کنترل آفت :
با توجه به چند نسلی بودن آفت و هم زمانی نسل اول با برگخوار نارون در صورتیکه در زمان مبارزه، به زیر برگ ها توجه بیشتری شود نیاز به کنترل برای این آفت نخواهد بود.
همان گونه که در زیست شناسی حشره اشاره گردید تعدادی از پیله های محتوی پیش شفیره های نسل سوم که در روی برگها قرار دارند با ریزش برگها به زمین ریخته باشد و تا سال بعد به همین صورت باقی می ماند. بنابراین جمع آوری برگ های ریخته شده در پای درخت ها، کمک بزرگی به کاهش ذخیره زمستان گذران آفت خواهد شد و در صورتیکه اینکار به خوبی صورت گیرد و دقت در مبارزه برگخوار نارون هم انجام شود، نیاز به مبارزه جداگانه ای بر آن نخواهد بود.
ایـن آفـت از نقطـه نظر میزبانی بسیار پلی فاژ بوده و به انواع درختـان مثمـر و غیرمثمـر از جمله سیب خسارت میزند.
حــشرات کامــل معمــولاً در طــول خــرداد و تیــر مــاه ظاهر میشوند. قبل از آن، پوره سن آخر، از خاک خارج شده و خود را روی یک تکیه گاه مثل تنه درخت ثابت کرده و سـپس حشرات کامل پوسته را از پشت شکافته و خارج می گردند. حشرات کامل به طول 32 - 24 میلی متر می باشـند.
معمـولاً حـشرات مـاده کمـی بزرگتر از نرها هستند. رنگ کلی بدن سبز روشن اسـت. حـشرات نر با کمک دستگاه تولید صدا که روی بند اول شکم قرار گرفتـه
است، صدا تولید می کنند و حشرات ماده دارای تخمریز نسبتاً بلنـد اره مانند می باشند.
نحوه خسارت:
عمده خـسارت توسـط پـوره هاسـت. آفـت چند سال (در این گونه 4 تا7 سال) از عمر خود را در زیر خاک و روی ریشه میزبان مستقر شده و با کمـک قطعـات دهـانی مکنده خود، شیره گیاهی را میمکد. تعداد سنین پورگی آفت بین پنج تا هفت سن ذکر شده است.
پوره های سنین اول سفید رنگ بــوده ولــی پــس از آن چــشم هــای خــود را از دســت داده و دو تغییر رنگ حاصل شده و بـه رنـگ کـرم در مـی آینـد. حـشرات مـاده تخم های خود را روی سرشاخه ها و داخل نسج گیاه قرار میدهند.
در اثر این کار شاخه تغییر شکل داده و محل تخـم ریـزی که طول آن به طور متوسط حدود 7-4 سـانتی متـر اسـت بـه صورت فرورفته درآمده و حالت نخ کوک خیاطی را پیدا میکند.
روشهای کنترل:
- ساده ترین و شاید به عبارتی موثرترین راه کنترل آفت، حذف و معدوم کـردن سرشـاخه هـای آلـوده پـس از تخمریـزی و قبـل از تفریخ تخم ها در اوایل تا اواسط تابستان است.
- در رابطه با کنترل شیمیایی با توجه به محل زنـدگی پـوره هـای آفت کـه در عمـق خـاک بـه سـر مـی برنـد، ایـن کـار بـه آسانی امکانپذیر نیست. در سـال هـای اخیـر از ترکیبـات سیـستمیک بـه روش ریختن محلول شیمیائی در پای درخت استفاده میشود.
راهکارهای پیشنهادی جهت استفاده بهینه از منابع آب و افزایش راندمان کشاورزی: 1) کنترل دقیق در برداشت از منابع و برنامه ریزی بلندمدت جهت افزایش راندمان و بهره برداری.
2) جلوگیری از توسعه بی رویه کشاورزی و حرکت به سوی افزایش برداشت در هکتار با توجه به محدودیت منابع آب.
(3 تشویق متقاضیان به احداث مجتمعهای دامداری گلخانهای و کشت و صنعت در صنایع و در نهایت اموری که کم آب نیاز دارد.
(4 احداث طرح های تغذیه مصنوعی در کل شهرستان و استفاده از پتانسیل های موجود جهت جلوگیری از افت منابع آب زیرزمطرح.
5) جلوگیری از حفر چاه های غیر مجاز و برخورد قانونی شدید با متخلفین.
6) تشویق کشاورزان به اجرای سیستم های آبیاری نوین جهت افزایش راندمان محصول.
(7 آموزش و ترویج کشاورزی آموزش و تعویض کشاورزان به کشت هایی که تناسب بین آب و خاک و نوع کشت را دارا باشد.
8) آموزش کشاورزان در جهت استفاده بهینه از آب و نیز افزایش محصول در هکتار.
(9 پوشش کانال های انتقال آب در مزارع کشاورزی و جلوگیری از هدر رفتن آب.
10) اصلاح شبکه های آبرسانی با مدیریت، برنامه ریزی دقیق و اصولی.
1)تسطیح اراضی کشاورزی که باعث صرفه جویی در مصرف آب و در کل افزایش تولید می گردد.
2) مدیریت در استفاده از کودهای پتاسیم که باعث افزایش مقاومت گیاه نسبت به کم آبی و خشکی می گردد.
3)استفاده از سیستم آبیاری نواری در زراعت که راندمان آبیاری را تا ۴۵ درصد افزایش میدهد.
4)مدیریت در استفاده از کودهای ازته در مناطق کم آب
5) از کاشت گیاهان پر توقع نسبت به آب خودداری شود.
6) مدیریت در استفاده از کودهای آلی در خاک جهت بالابردن ظرفیت نگهداری آب و تنظیم سطوح کشت متناسب با مقدار آب موجود.
7) به کارگیری آبیاری تحت فشار در مزرعه و در کل افزایش راندمان آبیاری، کاهش هزینه و افزایش تولید.
8)افزایش میزان جذب نزولات آسمانی با انجام عملیات آبخیزداری.
9) جلوگیری از تخریب مراتع در نتیجه افزایش میزان جذب نزولات آسمانی و جلوگیری از ایجاد سیل و رواناب
کرم سیب:
کرم سیب یکی از آفات مهم گردو می باشد که آفت اصلی سیب است وموجب صدمه شدید به محصول می گردد و میزان خسارت آن در ارقام زودگل بیشتر می باشد. لارو نسل اول آن از طریق انتهای گلگاه وارد میوه های کوچک شده و منجر به ریزش آنها می شود. نسل دوم و سوم این آفت باعث سبب سیاه شدن مغز وکاهش کیفیت میوه می شود.
- کرم خراط یا پروانه فری:
لاروهای آن شاخه ها را سوراخ و در داخل آنها به شفیره تبدیل می شوند. برگ ها و شاخه های آلوده از بین می روند. می توان برای مبارزه پنبه های آغشته به بی سولفات کربن یا اتیل استات را داخل سوراخ ها قرار داد و آن ها را با گل مسدود کرد. استفاده از دستگاه مخصوص مانند پمپ های خاص که امکان تزریق سم به داخل دالان ها را فراهم نماید نیز می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
- شته گردو:
شته ها هم روی برگ ها و هم در زیر برگ ها فعالیت می کنند. اینها از شیره تغذیه می کنند و درخت را ضعیف می کند. شیره خروجی عاملی برای پرورش قارچ است و اندامهای درخت را سیاه می کند. دمای 21 درجه برای رشد و نمو این حشره مطلوب و دمای بیش از 31 درجه نامطلوب است.
اختلاط علفکش هاصرفاً بر اساس دستورالعمل های علمی فنی قابل توصیه است. هر چند اختلاط علفکش ها و حتی علفکش ها با سایر آفتکش ها و کودهای ریزمغذی از نظر کاهش هزینه سمپاشی و جلوگیری از آسیب ناشی از تردد زیاد در سطح مزرعه مفید است، ولی این امر می بایست با رعایت ملاحظات ذکرشده در برچسب سموم و بر اساس توصیه علمی فنی، متکی به تجربیات میدانی باشد.
_ به طور معمول کاربرد کودهای ریزمغذی به صورت مخلوط با علفکش برای کنترل علف های هرز، فاقد تأثیر گیاه سوزی روی گندم است. با این حال مبنای عمل برای هر گونه اختلاط، دستورالعمل و نکات ذکر شده در برچسب سموم و نظرات کارشناسان مربوطه است.
_ "تری بنورون متیل" به دلیل اختلاط پذیری با باریک برگ کش ها و قیمت مناسب، رایج ترین پهن برگ کش مورد استفاده در کشور است.
باید توجه داشت که استفاده مکرر از یک علفکش یا علفکش های با نحوه عمل مشابه، خطر بروز مقاومت علف های هرز را در پی خواهد داشت. در صورت ضرورت کاربرد توام باریک برگ کش و پهن برگ کش در مزارع گندم میتوان از "برومایسید ام آ" یا "بروموکسینیل"مخلوط با باریک برگ کشها نیز استفاده نمود.
_ گرانستار، بروموکسینیل و برومایسید ام آ، با اکثر باریک برگ کشها قابل اختلاط هستند.
_ اکثر پهن برگ کش ها روی کارایی باریک برگ کشی تاپیک اثرات آنتاگونیستی دارند. تاپیک با توفوردی قابل اختلاط نیست. در صورت اختلاط تاپیک با توفوردی یا برومایسید، مقدار کاربرد تاپیک را به 2/1 – 1 لیتر در هکتار افزایش دهید.
- آکسیال جدید با بروموکسینیل و گرانستار قابل اختلاط است.
_ ایلوکسان با پهن برگ کش ها به استثنای برومایسید ام آ و گرانستار خودداری شود.
_ سافیکس بیدبلیو حداقل با یک هفته فاصله نسبت به زمان کاربرد توفوردی مصرف شود.
_ تراکسوس با علفکش های سولفونیلاوره و برومایسید ام آ قابل اختلاط است.
البته بر اثر اختلاط ممکن است مقداری اثر باریک برگ کشی کاهش یابد. از اختلاط تراکسوس با توفوردی و دوپلوسان سوپر خودداری شود.
_ از اختلاط علفکش اتللو با گروه حشره کش های فسفره آلی، کودها و روغن ها مانند ولک، خودداری شود.
عملکرد در خشک میوه ها تحت تأثیر عوامل زیر می باشد:
1)تعداد گل های ماده تولید شده: که براساس تعداد جوانه هایی که در هر سال رشد می کنند، تعداد گل های موجود در هر شاخه تعیین می شود.
2)درصد تشکیل میوه: برخی ارقام مانند فرانکت تنها باردهی انتهایی دارند و در انتهای هر شاخه معمولا یک یا دو جوانه گل تولید می کند، بنابراین اگر 100 درصد تشکیل میوه داشته باشیم بازهم محصول کمی تولید می کند.
اما ارقام دیگر مانند پاین علاوه بر باردهی انتهایی، 40 تا 90 پ درصد باردهی جانبی دارد. همچنین ارقام با باردهی جانبی حدوداً دو برابر سریع تر از ارقام با باردهی انتهایی به بار می نشینند.
3)اندازه میوه: اگرچه بزرگی میوه تأثیری بر روی عملکرد ندارد، اما معمولا خشک میوه های بزرگتر درصد مغز بیشتری دارند. بهترین وسیله اندازه گیری اندازه خشک میوه، وزن مغز است. اکثر ارقام امروزی 5 تا 7 گرم مغز دارند و ارقام جدید 7 تا 9 گرم وزن دارند. یکی از اهداف بهنژادی رساندن وزن مغز به حدود10 تا 11 گرم است.
4)اندازه درخت: گاهی اوقات درختان کوچک ممکن است به اندازه درختان بزرگ و یا حتی بیشتر در واحد سطح محصول تولید کنند.
تعداد میوه نمی تواند یک مشخصه خوب برای ارزیابی میانگین وزن میوه در درختان گردو باشد.
علفکش ایلوکسان برای کنترل یولاف وحشی و چچم توصیه میشود.
_علفکش دوپلوسان سوپر روی پنیرک و ارشته خطایی تأثیر کنترلی مناسبی دارد.
برای کنترل علفهای هرز پهن برگ کند رشد مثل گشنیزک، شاهتره، گندمک و
سیزاب، کاربرد علفکشهای بازدارنده ALS در مقایسه با علفکشهای هورمونی
مؤثرتر است.
_ کارایـی کنترلـی علفکش بوکتریل روی گشـنیزک وحشـی و کارایی کنترلی
علفکـش بازاگراندیپـی روی علف هرز پیچکبند مناسـب اسـت.
_طیف کنترلی باریکبرگ کش فلمپروپامایزوپروپیل (سافیکس بیدبلیو) محدود
به کنترل علف هرز یوالف وحشی است.
_باریک برگ کش های آکسیال و تراکسوس قادر به کنترل علف هرز جودره نیست.
_ایلوکسان برای کنترل یولاف وحشی، خونیواش و چچم در مراحل انتهای پنجه زنی آنها مناسب نیست.
_ علفکش آپیروس برای کنترل علف هرز جودره و برخی دیگر از علفهای هرز
باریک برگ مقاوم مناسب است. برای افزایش کارایی علفکش آپیروس افزودن
سیتوویت (0/25 درصد حجمی یا به عبارتی یک لیتر برای سمپاش 400 لیتر)
توصیه میشود. آپیروس به علاوه سیتوویت 0/25 درصد به همراه سولفات آمونیوم (نیتروژن 20 درصد؛ به میزان 3 درصد حجمی) برای کنترل علف هرز جودره مناسب است.
_برای بهبود طیف کنترلی علفهای هرز پهن برگ میتوان دوسوم مقدار توصیه شده یکی از پهن برگ کش های رایج را همراه آپیروس به کاربرد.
_ علفکش توتال برای کنترل علف هرز جودره در مزارع گندم مناسب است. کاربرد
ماده افزودنی همراه (0/25 درصد حجمی یا به عبارتی یک لیتر برای سمپاش 400 لیتری) سبب افزایش کارایی علفکش میشود. توتال به علاوه مویان (0/25درصد حجمی)به همراه سولفات آمونیوم 3 درصد حجمی برای کنترل علف هرز جودره مناسب است.
نوع خاک، شرایط اسیدیته، ای سی و غیره در گلخانه ها قابل اصلاح می باشد ولی برای توفیق کامل به چند شرط اساسی زیر نیاز است :
1 -فعالیت در گلخانه بسیار دقیق و احتیاج به حضور مستمر دارد، افرادی که بخواهند فقط با سرمایه گذاری به تولید کافی برسند و خود نظارت برتولید نداشته باشند موفقیت خود را از دست خواهند داد.
2 -در اقلیم نیمه سردسیر، احتیاج مبرمی به سیستم های گرم کننده وجود دارد تا بتوان در فصل مورد نظر به تولید پرداخت ولی در پاره ای مناطق گرمسیری کشور بدون این سیستم نیز تولید می تواند ادامه داشته باشد.
3 -استفاده از سیستمهای آبیاری قطره ای درکاهش رطوبت هوای موجود در فضای گلخانه و کنترل دمای خاکی اثرات مثبتی بر جای می گذارد.
4 -سستم های تهویه جهت خروج رطوبت اضافی نقش عمده ای در سلامت محصول خواهد داشت.
خیار به عنوان یکی از انواع محصولاتی که می توان در گلخانه پرورش داد توضیح داده خواهد شد:
خیار گیاهی است یکساله، از خانواده کدوئیان و نام علمی آن کوکومیس
ساتیووس می باشد. برگ بوته خیار نسبتا کوچک و رنگ آن سبز روشن است.
گلها نر یا ماده هستند که روی یک پایه قرار دارند یعنی گیاه خیار، یک پایه است. تعداد گلهای نر همیشه زیادتر از گلهای ماده بوده و قبل از گلهای ماده ظاهر می شود. متخصصین خیار را بین فصل های خنک قرار می دهند و بیشتر در بهار و پاییز کشت میشود.گرمای زیاد باعث از بین رفتن بوته آن می شود.
از نظر هزینه تولید ، مناسبترین منطقه برای کشت خیار گلخانه ای منطقه ای است که زمستان ملایم داشته باشد و در فصل سرد بتوان فقط با استفاده از انرژی آفتاب و بدون احتیاج به گرمای مصنوعی ، حرارت کافی برای رشد خیار را در داخرگلخانه فراهم نمود.
در مناطق جنوبی ایران مانند خوزستان ، جیرفت و جنوب استان فارس این شرایط فراهم است و تعداد روزهای سرد و یخبندان ، زیاد نیست. اگر چند روزی هم هوا سر باشد، رشد بوته خیار موقتا کاهش یافته یا متوقف می شود . و پس از گرمشدن هوا به حال عادی بر می گردد. بدیهی است در این مناطق اگر هوا سرد باشد، به خصوص شبها وسیله ای برای گرم کردن گلخانه تعبیه شود. بوته های خیار به مراتب بهتر رشد کرده و محصول زودرس تر ، مرغوب تر و با فراوانی تولید می شود.
عامل محدود کننده در جنوب ایران کوتاه بودن فصل سرد است و عملا نمی توان بیش از حدود 4 ماه پوشش پلاستیکی را روی گلخانه نگه داشت . بعد ها از این مدت با اینکه بوته های خیار در بهترین وضعیت تولید قرار دارد هوا در گلخانه به شدت گرم می شود و باید پوشش پلاستیکی را کنار زد.
ضد عفونی خاک در گلخانه هایی که هر ساله مورد بهره برداری واقع می شود امری ضروری به نظر می رسد ، در غیراینصورت خاک آلودگی قارچی یافته و مشکلات عدیده ای را بوجود خواهد آورد . برای ضد عفونی خاک باید با استفاده از مواد
شیمیایی و غیر شیمیایی توصیه شده استفاده نمود :
- ضد عفونی خاک بوسیله حرارت
- ضد عفونی خاک با مواد شیمیایی (متیل بروماید)
محاسن استفاده از نشاء خیار:
1 -با توجه به ارزش بذور دو رگ به خصوص انواع گلخانه ای مصرف بذر را به حداقل می رساند .
2 -رشد سریع نشا پس از انتقال به زمین اصلی به دلیل عدم جابجایی ریشه ها بدون هیچگونه صدمه ای خواهد یافت .
3 -دستیابی به محصول زودرس به دلیل آن که در شاسی تولید نشاء امکان رسیدگی و تنظیم درجه حرارت و رطوبت وجود دارد و در رشد سریع بذر دوره تولید را کوتاهتر می نماید .
4 -به دلیل نشای سالم مزرعه ای یکنواخت خواهیم داشت که مسلما تولیدی بالاتر و عرضه ای بیشتر می گردد.
بستن بوته:
با ظهور 4 برگ حقیقی گیاهچه، ساقه باید به نخهای آویزان شده از سقف بسته شود. بوته ها در یک جهت به دور نخ کنفی پیچانده شده و هر چند روز یکبار تجدید خواهند شد ، در غیر اینصورت ساقه خم شده و پس از زمانی کوتاه برگرداندن. آن باعث خسارت به قسمتهای میوه دهنده انتهایی گیاه خواهد شد.
کود دهی خیار:
خیار گلخانه ای به کود زیاد و متناسب احتیاج دارد زیرا مقدار محصول گلخانه در واحد سطح به مراتب از هوای آزاد بیشتر است. بنابراین مواد غذایی موجود در خاک خیلی زود توسط بوته های خیار جذب و مصرف می شود.
کود های ازت، پتاس، منیزیوم، فسفر و آهن، بنا به نیاز گیاه، باید به آن داده شود.
محققان بسیاری بیان کردند که کیفیت مغز گردو وابسته به مقدار رطوبت پوسته سخت، ضخامت پوسته سخت، اندازه میوه و رنگ مغز است. عوامل مهمی که بر روی کیفیت و کمیت مغز تأثیر می گذارند تحت تأثیر عوامل محیطی و ژنتیکی قرار دارند. مغز گردو را می توان به دو دسته درجه بندی نمود:
یک) مغزهای سالم(خوراکی) با مغز روشن
دو) مغزهای ناسالم(غیر خوراکی)؛ مغزهایی که چروکیده، آفت زده، کپک زده، فاسد، سیاه یا کثیف هستند.
ارقام اصلاح شده دارای مغز با رنگ روشن با چسبندگی مناسب به پوسته سخت و عاری از طعم نامناسب می باشند، که در حدود 51 درصد وزن میوه را شامل شود. کیفیت مغز مهمترین عامل در بازاریابی است. ارقام بازارپسند، میوه های درشت و مغزهای با رنگ روشن دارند. اگر عملکرد مغز گردو بیش از 61 درصد باشد برای اهداف تجاری مناسب می باشد.
از علل چروکیدگی مغز می توان به نکات زیر اشاره کرد:
یک) خسارت حشرات (شته ها و کنه ها)
دو) خسارت بیماری ها (ریزش برگ در اثر آنتراکنوز)
سه) از دست دادن آب
چهار) خسارت ناشی از گرما که حساسیت به آن تحت کنترل عوامل ژنتیکی است و برخی ارقام در سایه محصول بیشتری تولید می کنند.
اگر درختان گردو در شرایط یکسان رشد کرده باشند طعم نسبتاً مشابهی دارند. همچنین درختان تحت تنش، میوه خوش طعم تری تولید می کنند. محتویات روغن، بویژه اسیدهای چرب غیر اشباع توسط عوامل محیطی کنترل می شوند.
مقاومت ارقام به کپک مختلف است و برخی ارقام حساس تر هستند. قسمتی از این موضوع مربوط به خسارت ناشی از گرماست، به طوریکه حتی مقادیر جزئی از گرما نیز میوه را به کپک حساس تر می کند.
کثیف بودن مغز در اثر صدمات وارده به پوست سخت نظیر، سوراخ شدن یا شکسته شدن ایجاد می شود. ارقام دیررس معمولا دارای مغز روشن می باشند که احتمالا مربوط به زمان رسیدن در هوای خنک تر است.
گردوهای پوست نازک معمولا درصد مغز بیشتری دارند و درصد مغز آنها حدود 61 درصد است. پس درصد مغز، به ضخامت پوست چوبی نیز بستگی دارد. هر قدر پوسته میوه ضخیم تر باشد به همان اندازه استحصال مغز نیز مشکل است.
هم چنین از عواملی که بر روی درصد مغز مؤثر هستند، می توان به اندازه خشک میوه، گوشتی بودن مغز ، خوب پر شدن پوست سخت و ضخامت پوست سخت اشاره کرد.
خوب پر شدن پوست سخت سبب می شود که درصد مغز افزایش یابد، همچنین باعث پیچ خوردن بیش از حد مغز داخل پوست سخت می شود و باعث سخت جدا شدن پوست سخت از مغز می شود، بنابراین یک خشک میوه خوب باید محتوای پوست سخت آن خوب پر شود, اما کمی فضا بین مغز و پوست سخت باشد تا در اثر پوست گیری با ماشین خورد نشود.
پوست گردوی ایرانی متنوع است و شامل پوست نازک، پوست کلفت و پوست سخت همانند گردوی سیاه است. سختی پوست گردوهای تجاری باید به اندازه کافی مستحکم باشد تا طی عملیات برداشت با ماشین، جدا کردن پوست سبز، بسته بندی و صادرات نشکند. با توجه به مطالب ذکر شده داشتن حداکثر 61 درصد مغز قابل قبول است. در بین ارقام خارجی رقم سر و سانلند بیشترین مغز را دارند و از بین گردوهای کارپاتین، رقم هنسن بیشترین درصد مغز را دارد.
صفت بد دیگری که بیشتر در ارقام پوست نازک وجود دارد، بسته نبودن پوست سخت است که باعث می شود گردو در هنگام شکستن به دو نیم تقسیم شود. مطلوب ترین خشک میوه برای صادرات آنهایی هستند که دارای پوست روشن و جذاب، تا حدی پوست نازک با مغز روشن باشند.
_علفکش ها را بر اساس تجویز کارشناسان مروج مسئول پهنه مراکز جهاد کشاورزی، کارشناسان و متخصصان مؤسسات و مراکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و کارشناسان کلینیک های گیاهپزشکی از مراکز فروش دارای مجوز رسمی از سازمان حفظ نباتات خریداری کنید. هنگام خرید علفکش به اصالت شرکت سازنده، تاریخ تولید وتاریخ انقضاء به دقت توجه نمایید. از خرید علفکش از افراد متفرقه یا مراکز غیر مجاز خودداری شود.
_ علفکش متناسب با طیف گونه های علف هرز غالب مزرعه انتخاب شود. از این رو شناسایی علف های هرز مزرعه به خصوص در مرحله دانه رستی در مزارع گندم، اولین گام برای انتخاب علفکش مناسب است.
_ اکثر علفکش های دو منظوره به ثبت رسیده برای مزارع گندم، بازدارنده استولاکتات سینتاز هستند و برای کنترل علفهای هرز مقاوم به علفکش به ثبت رسیده اند. بنابراین این گروه از علف کش ها را نباید به عنوان علفکشهای اصلی در برنامه مدیریت شیمیایی علف های هرز مزارع گندم وارد نمود.
_ از کاربرد گسترده و مکرر علفکش های دو منظوره خودداری شود. آپیروس توتال برای کنترل علف هرز مشکل ساز جودره در مزارع گندم مورد استفاده قرار گیرند.
آتالنتیس و اتللو نیز برای کنترل علف های هرز مقاوم به علفکش های بازدارنده های ACCase استفاده شوند.
_ مقدار کاربرد علفکش بر اساس توصیه ذکر شده در برچسب علفکش و نظر
کارشناس مربوطه رعایت شود.
_ سمپاشی در زمان مناسب از نظر مرحله رشدی گندم و علف های هرز صورت گیرد.
بهترین مرحله برای کاربرد علفکش ها مرحله پنجه زنی گندم است، زمانی که علف های هرز نیز در مراحل اولیه رشد هستند. کاربرد علفکش ها به خصوص آتالنتیس، اتللو، دیالن سوپر و توفوردی بعد از مرحله رشدی ظهور گره دوم ساقه گندم، سبب آسیب جدی به گیاه زراعی میشود.
_ پیش از سمپاشی نسبت به تنظیم صحیح و کالیبراسیون سمپاش اقدام شود.
قرارگیری بوم سمپاش در ارتفاع مناسب به خصوص متناسب با سرعت وزش باد در کاهش بادبردگی مؤثر است. از هم پوشانی درست الگوی پاشش نازلها برای حصول سمپاشی یکنواخت اطمینان حاصل شود.
_ در صورت سردی هوا و پایین بودن دمای آب سمپاشی، علفکش هایی نظیر گرانستار، آپیروس و توتال را ابتدا در ظرف مناسب در آب ولرم کامل حل کنید و سپس در مخزن سمپاش بریزید.
_ مقدار آب و کیفیت آب سمپاشی بر کارایی علفکش تأثیرگذار است. برای
سمپاشی از آب گل آلود دارای سختی زیاد استفاده نشود. افزودن کود سولفات آمونیومدبه مقدار 5 کیلوگرم به هر مخزن 400 لیتری قبل از افزودن علفکش، برای کاستن از اثرات منفی سختی آب کارساز است.
_ در شرایط تنش های محیطی از قبیل سرما یا گرمای شدید، خشکی زیاد، آبماندگی در سطح مزرعه و... از کاربرد علفکش خودداری شود. تنشهای
محیطی به دلیل تأثیر منفی بر فرآیندهای رشد و انتقال مواد در گیاهان، انتقال کافی علفکش به محل هدف را محدود میسازند. کاربرد علفکش لوگران اکسترا در هوای گرم سبب کاهش کارایی آن میشود.
_ حین سمپاشی اقدامات ایمنی به طور کامل رعایت شود.
_ رعایت حداقل فاصله زمانی بدون بارندگی مورد نیاز برای جذب علفکش پس از انجام سمپاشی ضروری است. حداقل فاصله زمانی مورد نیاز تا قبل از بارش بسته به نوع فرموالسیون علفکش متفاوت است. حداقل فاصله زمانی مورد نیاز تا قبل از بارندگی در مورد توفوردی 6-2ساعت، گرانستار 6-4ساعت و برای اکثر باریک برگ کش های گندم 2ساعت است.
_ برای اجتناب از خسارت به کشتهای حساس در مزارع و باغات مجاور، به هنگام سمپاشی مراقب بادبردگی علفکشها باشید.
_ بعد از کاربرد علفکش، شستشوی سمپاش به روش صحیح ضروری است. این موضوع به خصوص در مورد علفکشهای هورمونی مثل توفوردی بسیار مهم است.
بنا به احتیاطی از نظر باقی ماندن مقدار کمی علفکش هورمونی در ته مخزن سمپاش، میتواند به هنگام مبارزه با آفات در سایر محصولات خسارت جدی در پی دارد.
_ علفکش های سولفونیل اوره مانند گرانستار، آپیروس، توتال، آتالنتیس و اتللو به pH اسیدی آب نیاز ندارند. در مورد این گروه از علفکش ها اصلاح کننده pH استفاده نشود.
در حال حاضر به هر دلیل، بخش قابل توجهی از منابع آب و خاک شور و یا در حال شـور شدن هستند و مجبوریم با همین آب و خاک شور کشـاورز ی کنـیم . توصیه های زیر برای تعدیل اثرات زیانبار شوری و مدیریت آن مفید میباشد:
1- اضافه کردن مواد آلی (به ویژه مواد آلی کمپوست شده و سـایر اصـلاح کننـده هـای خاک که ظرفیت آب خاک را افزایش میدهند).
2- عملیات مالچ پاشی (مواد مصنوعی یا باقیمانده های گیاهی) بـه منظـور کـاهش تبخیر و در نتیجه کاهش غلظت نمک در خاک. در آزمایشی که در اهواز انجام گردید نشان داده شـد کـه استفاده از مالچ برگ خرما به کاهش اثرات زیان آور شوری بر روی نخل کمـک شـا یانی کـرده است.(معمولاً در اغلب باغهای خرما، بـرگ هـرس شـده درختـان خرما به عنوان ضایعات، مشکلات فراوانی برای کشاورز و باغدار ایجاد میکند و کشاورز دوسـت دارد به طریقی از دست آنها خلاص شود. بدیهی است استفاده از این برگهـا بـه عنـوان مـالچ، موجب صرفه جویی در هزینه (به سبب عدم پرداخت هزینه برای مالچ پلاسـتیکی) مـی گـردد .
البته باید طوری عمل کرد که استفاده از برگ های هرس شده موجب فعالیت حشرات و آفات نشود.
3 -اعمال جزءآبشویی مناسب از طریق تعدیل برنامه آبیاری (مقدار و دور آبیاری) بـاغ. (منظور این است که در موقع آبیاری باغ، درصـدی آب بیشـتر از مقـداری کـه بـرای گیاه لازم است، در اختیار گیاه قرار دهیم تا این آب اضافی، بخشـی از نمـک منطقـه ریشه را شستشو دهد و به عمق های پایین تر از منطقه ریشه منتقل نماید).
4 -سیستم مناسب آبیاری با توجه به نوع گیاه، کیفیت آب، بافت خاک و زهکشی خاک.
5 -انتخاب گیاه مناسب. البته نخل از نظر تحمل شرایط شور گیاه مناسبی است، منتهـا در ارقام نخل نیز برخی از ارقام تحمـل بـالاتر ی بـه شـرا یط شـور دارنـد (مثـل رقـم خنیزی که در بالا هم به آن اشاره شد).
6 -تسطیح زمین قبل از احداث باغ.
7 -دو یا سه آبیاری غرقابی سنگین در مدت آماده سازی زمین برای احـداث بـاغ انجـام شده و برای نقاطی که سیستم آبیاری از نوع قطره ای می باشد حـداقل چنـد بـار در سال به صورت قطره ای آبیاری صورت گیرد.
8 -کاشت برخی گیاهان زراعی متحمل به شوری در فواصل بین درختان (تا بخشی از نمک از طریق این گیاهان از خاک خارج شود و باغدار نیزاز این گیاهان منتفع گردد).
9 -مرزبندی محکم کرت اطراف درختان به ویـ ژه قبـل از بـاران هـای سیل آسـا مثل بارانهای موسمی، و شخم زمین برای شکستن خاصیت مویینگی خاک و جلـوگیری از حرکت نمک به منطقه ریشه گیاه.
10 -استفاده چرخشی از آب شور و آب با کیفیت مناسب (در صورت وجود) و یا اخـتلاط آب شور با آب دارای کیفیت بالاتر.
11 -معمولا گیاهان در خاکهای سبک (درشت بافت یا شنی) نسبت به خاکهای سـنگین(ریز بافت یا سیلتی و رسی) تحمل بالاتری به شوری دارند.
12 -استفاده از کودهای مناسب برای شرایط شور مانند کودهایی که ضریب شوری کمتر دارند و یا ترکیباتی که میتوانند به کاهش اثرات منفی شوری کمک کنند. برای مثال، گـزارش شده است که کاربرد 15/0 میلیگرمدر لیترهورمون اکسین، هنگامی که نهال خرما با آب شور آبیاری می شد، سبب کاهش اثرات زیانبار شوری گردید. گاهی ممکن است علاوه بر درجه شوری، ترکیب شوری و یا سمیت یک عنصـر خـاص ، بـر روی رشد و عملکرد گیاه تأثیرگذار باشد. نمونه این سمیت در مورد عنصـر بـور مـی باشـد کـه غلظت بالای آن در برخی از مناطق جنوبی کشور گزارش شده است.
بدن حشرات مزبور از گرد سفید رنگی پوشیده می باشد، به گونه ای که گویا به ظاهر بر روی بدن حشره آرد سفید ریخته شده است، و از این نظر حشرات خانواده مزبور را شپشک آردآلود (mealybug) نامیده اند. شپشکهای آردآلود در مازندران 3 نسل کامل داشته و نسل چهارم را بصورت ناقص تولید می کنند. اولین نسل از هفته اول خرداد و نسلهای بعدی به ترتیب اواخر تیر، اوایل شهریور واواخر مهر است . زمستان گذرانی این آفت به صورت پوره های سن 2 و 3 و ماده بالغ ودستجات تخم می باشد.
فعالیت وخسارت این آفت با ترشح شدید عسلک همراه است. آفت مزبور تمام قسمتهای گیاه، برگها، سرشاخه ها و میوه ها را مورد حمله قرار می دهد . در مرکبات در قسمت گلگاه میوه یا در قسمت دم میوه که فرورفتگی دارد، شپشک آردآلود تجمع و از قسمت محل اتصال میوه به شاخه تغذیه نموده وباعث ریزش شدید میوه بخصوص هنگام رنگ انداختن میوه در مهرماه کاملا مشهود است. محل فعالیت وتغذیه شپشکها روی پوست میوه با تغییر رنگ وایجاد برآمدگی های گال مانند همراه است .
حشره در زیر پوشش مواد مومی شروع به تخمریزی نموده. تخمهای آفت بیضی شکل بوده و پوره های سن 1 از زیر مواد مومی ( مواد آردی شکل ) خارج شده ودر محل مناسب روی قسمتهای مختلف گیاه مستقر و شروع به تغذیه می نماید. بدن حشره بند بند بوده وزوائد مومی شکل انتهای بدن را در برگرفته، دو زائده مومی شکل انتهای بدن از همه بلندتر می باشد.
کنترل آفت:
به سبب وجود مواد مومی شکل اطراف بدن حشره و همچنین وجود تمام مراحل مختلف رشدی آفت در یک زمان، مبارزه شیمیائی با آفت نتیجه بخش نبوده ودر تمام دنیا بهترین ومؤثرترین روش مبارزه با این آفت مبارزه بیولوژیک با استفاده از کفشدوزک شکارگر کریپتا لموس می باشد .
لاروها وحشرات کامل کفشدوزک از تمام مراحل مختلف شپشک آردآلود تغذیه نموده وتراکم بالای آفت را تحت کنترل در می آورند. بر اساس بررسی های بعمل آمده، رها سازی کفشدوزک در سالهای گذشته سبب گردیده کفشدوزک مزبور در بعضی از باغات خصوصا " باغات حاشیه جنگل بطور طبیعی مستقر گردد وجمعیت آفت شپشک آرد آلود را تحت کنترل درآورد .