تاج خروس وحشی retroflexus Amaranthus
گیاهی است یکساله تابستانه، ساقه ایستاده بـا انـشعابات زیـاد، بلندی تا 2 متر، بافت خشن، سبز کدر، گل ها کوچک، سبز رنگ به صورت مجتمع در سنبله های انتهایی و با انتـشار وسـیع در سـطح کشور و قدرت تولید ده ها هزار بذر در هر بوته.
زمینهـای شـخم خورده، نسبتاً خشک و حاصلخیز برای رشد آن مناسب بوده و تا حدودی گرما دوست نیز می باشند.
انواع دیگری از تاج خروس های وحشی بـا ظـواهر و عـادات رویشی متفاوت در باغ ها رویش پیدا می کنند که بیشترین پراکنش را مورد اخیر دارد.
قابلیت تحمل بیشتری در مقابل عملیات تراش دادن یا کنده شده از خود نشان می دهند و امکان توسعه آنها بیشتر می شود.
شته ها دشمنان طبیعی زیادی از راسته های مختلف مثـل انـواع کفشدوزک ها و مگـس هـای سـیرفیده دارنـد ولـی در زمـان هـای طغیـان آفـت و بـا توجـه بـه قلـع و قمـع دشـمنان طبیعـی در اثر سمپاشی های بی رویه در اکثر مواقع نیاز به مبارزه شیمیائی است.
بهترین زمان کنترل شیمیایی آفت قبـل از ظهـور افـراد بالدار است، چرا که در آن صورت مبارزه به صورت لکه ای و فقط علیه کانون های آفت انجام می شـود. در اینجـا نیـز شایـسته اسـت زمـان مبارزه به گونه ای باشد که دیگر آفات مثل لیسه سیب (در منـاطق کوهستانی) را در بر گیرد در صورت ایجاد پیچیدگی در برگ هـا بهتر است از ترکیبات فسفره سیستمیک استفاده شود.
حشرات کامل متعلق به خانواده Tingidiae و طول آنها بـه 3 تا 4 میلیمتر میرسد. ایــن آفــت زمــستان را بــه صــورت حــشرات کامــل و در پناهگاه های مختلف سطح باغ به سر می برد. حشرات کامل در بهـار همزمان با ظهور برگ ها از پناهگاه خـارج شـده و پـس از جفـت گیری در سطح زیرین برگ ها تخم ریزی می کنند.
حـشرات مـاده تخم هـای خـود را داخـل بافـت بـرگ قـرار مـی دهنـد. پس از تفـریخ تخم ها، پوره ها خارج شده و پس از چهار تا پـنج هفتـه بـه حـشره
کامل تبدیل می شوند.
منابع موجود تعداد نسل آفت را سـالانه دو نسل ذکر کرده اند ولـی ظـاهراً در بعـضی منـاطق تعـداد نـسل آن بیشتر اسـت.
خسارت زنی:
در اثـر فعالیـت آفـت در پـشت بـرگ، رنـگ سـطح فوقانی بـرگ تغییـر یافتـه و بـه رنـگ سـربی یـا نقـره ای متمایـل میشود. چنانچه پشت برگ هـای مـذکور بـاز بینـی شـود مراحـل زندگی آفت و فضولات سیاه رنگ ناشی از فعالیت آن را می توان به وضوح مشاهده کرد.
خسارت این آفت از اواسط تیر ماه شدت پیـدا مـی کنـد. این وضعیت در باغ هایی که از روند منظم مبـارزه شـیمیایی بـا دیگـر آفات برخوردار نیستند شدیدتر اسـت.
در اثـر عـدم کنتـرل آفـت ممکن است برگ و میوه درخت ریـزش کنـد. در ارقـام زودرس سیب و گلابـی از جملـه سـیب گـلاب و شـفیع آبـادی، بـه دلیـل
برداشت زودهنگام محصول و عدم نیـاز بـه کنتـرل آفـت کلیـدی کرم سیب بعد از برداشت، این آفت حالت طغیانی پیـدا مـی کنـد. در این قبیل موارد لازم است نسبت به کنتـرل شـیمیایی آن اقـدام کرد.
روش های کنترل:
همان طوری که گفته شد چنانچه علیه آفات کلیـدی از جملـه کرم سـیب مبـارزه شـیمیایی انجـام شـود دیگـر نیـازی بـه مبـارزه جداگانه ای علیه این آفت پیدا نمـی شـود. در غیـراین صـورت در تابستان نیاز به مبارزه با این آفت اجتناب ناپـذیر اسـت. بـرای این کار می توان از ترکیبات تماسی یا نفوذی فسفر موجود سود جست.
از اواخر زمـستان تـا اوایـل بهـار کـه دمـا بـه تـدریج افـزایش پیدا می کند، مقاومت بافت های درخت کاهش می یابد. بافـت هـا نـسبت بـه پـایین افتـادن دمـا حـساس تـر مـیشـوند.
درختـان در اوج مقاومت به سرما، دمـای 35 درجـه سـانتی گـراد زیـر صـفر و کمتر از آن را تحمل می کننـد امـا شـکوفه هـا و میـوه هـای جـوان در 2 درجه سانتی گراد زیر صفر آسیب مـی بیننـد. اگـر یـخ بنـدان هنگامی روی دهد کـه گـل هـا در مراحـل تکـاملی پیشرفته تـری هستند، ممکن است مادگی، تخمک ها یـا دانـه هـای درحـال نمـو از بین بروند.
بعضی مواقع میوه های نسبتاً بـزرگ آسـیب دیـده از یخبندان اگر بدون داشتن دانه، توانایی رشد داشته باشند همچنان بـه رشـد خود ادامه می دهند و بـه میـوه هـای بدشـکل و بـدون دانـه تبـدیل می شوند.
یخبندان شدید ممکن است موجب انهدام کامل میوه های در حال رشد شود.
چنانچه آسیب یخبنـدان شـدید نباشـد بـر اثـر تـشکیل بلورهای یخ و جداشدن روی پوسـت نوارهـای حلقـوی ناشـی از سـرمازدگی در ناحیـه گلگـاه یـا در منطقـه اسـتوایی میـوه بـه وجـود می آید. ممکن است بخشی از سطح میوه نیز دچار زنگار شدید شود.
کنترل:
چنانچه سیب کاری در منطقه ای است که اکثر سال ها در باغات سیب سرمازدگی اتفاق می افتد و میوه ها صـدمه مـی بیننـد بـا اداره هواشناسی و در صورت وجود با اداره هواشناسی کشاورزی تبادل نظر شـود تـا بـا اسـتفاده از روش هـای پـیش بینـی، پیـشگوئی لازم توسـط آنهـا صـورت گیـرد و تـدابیر لازم بـا توصـیة آنهـا و نیـز کارشناسان باغبانی اندیشیده شوند.
بیماری لکه کرکی به برگ و میوه درخت گردو صدمه می زند. عامل آن قارچ بازیدیومایست اســـت کـــه بـــه تمـــام گونـــه هـــای جـــنس جـــوگلانس و کلیـــه ارقـــام گـــردو حمله میکند. این بیماری تا کنون از کشورهای بلغارستان، هند، ز لاندنو، اسپانیا و ایالات متحده گزارش شده است. در ایران تاکنون از گناباد و گرگان و کردستان گزارش شده است.
با توجه به خسارت زایی محدود این بیماری در درخت گـردو، مطالعـات زیـادی روی آن انجـام نشده است. نشانه ها به صورت لکه های زرد روشـن زاویـه دار در سـطح رویـی بـرگ و لکـه هـای سفید گچی در سطح زیرین در مقابل لکه های رویی دیده می شود. این لکه هـا به مـرور بافت مرده می شوند و در صورت وسیع بودن ناحیه بافت مرده، برگ می ریزد.
بـه نـدرت در سـطح میوه نیز لکه های کوچک، گرد و کرک مانندی پیرامون یک ناحیه سبز رنگ مرکزی تشکیل مـی شوند که به مرور زمان قهوه ای تیـره - سـیاه رنـگ مـی شـوند. ایـن لکـه هـا معمـولاً فقـط موجـب بدشکلی پوست سبز میوه می شوند و به پوست چوبی یا مغز میوه صدمه نمی زننـد امـا در آلـودگی های شدید، میوه ها ریز و سبک می شوند.
در ارتباط با چرخه این بیماری اطلاعات چندانی موجـود نیست به جز این که در سال های پر باران شایع است.
از آن جائی که صدمه قابل توجهی بـه درخـت نمیزند، برنامه سم پاشی برای کنترل بلایت، برای کنترل آن نیز کفایت می کند. در ارتباط با میـزان مقاومت ارقام مختلف گردو به این بیماری گزارشی مبسوطی موجود نیست اما رقم Serr بشـدت
حساس است.
این بیمـاری یکـی از مهم تـرین بیمـاری هـای سـیب محـسوب مـی شـود. در صـورتی کـه در بهـار هـوا مرطـوب و خنـک شـود، خسارت این بیمـاری شـدید خواهـد بـود. خـسارت مـستقیم ایـن بیماری به صورت حمله عامل بیماری به میوه و دم میوه می باشد و به طور غیرمستقیم با ایجاد لکه روی برگ ها، باعث کاهش رشـد درخت و مقدار محصول می شود.
علائم: علائم بارز این بیماری روی برگ و میـوه مـی باشـد. روی برگ ها به محض باز شدن جوانـه هـا و ظهـور بـرگ هـای جـوان، لکه های کوچک مخملی شکل به رنگ سبز زیتونی تا قهوه ای بـا حاشیه نامشخص ظاهر می شود.
این لکه ها به مـرور گـسترش یافتـه و در صـورت فـراهم شدن شرایط مساعد محیطی، قسمت وسیعی از برگ ها را بـه طور مجزا یا پیوسته به هـم، در برمـی گیرنـد.
لکـه هـای روی میوه شبیه لکـه هـای روی بـرگ مـی باشـد. بـا بـزرگ شـدن میوه های آلوده، لکه ها به تدریج به رنگ قهوه ای در آمـده و بافت میوه در محل این لکه ها چوب پنبه ای می شود.
عامل بیماری نوعی قارچ است.
زمستان گذرانی:
در برگ ها و میوه های آلوده افتاده بـه پـای درخـت زمـستان گذرانی مـیکنــد. با مرطوب شدن برگ های ریخته شـده بـه پـای درخـت، آسک های رسیده با جذب رطوبت متـورم شـده و آسکوسـپورهای درون خود را با فشار به خارج می فرستد. آسکوسپورها توسط بـاد روی اندام های تازه روئیده منتقل شده و آلـودگی اولیـه را اایجـاد میکنند. نقطه اوج خروج آسکوسپورها به طور معمـول مـصادف
با مرحله تورم جوانه های گل تا مرحله کامل گلدهی است.
قـارچ بعد از نفوذ در کوتیکول منشعب شده و در نتیجه بعـد از 9 تـا 17 روز از زمـان آلـودگی، لکـه هـا روی بـرگ هـا ایجـاد مـی شـود.
آلودگی های ثانویه توسط کنیدی هایی که درسطح لکه ها تشکیل می شوند، ایجاد می گردند.
کنترل:
1 -استفاده از ارقـام متحمـل و رعایـت فاصـله کـشت مناسـب در باغات تازه تاسیس
2 -هـرس مرتـب درختـان جهـت تبـادل مناسـب هـوا و (پوشـش مناسب سم پاشی)
اسـتفاده از قـارچ کـش، حداقل سه نوبت سمپاشی قبـل و بعد از گل و نوبت سوم 10 روز بعد از نوبت دوم.
توجه:
1 -چنانچه در زمان شکوفه دهی، بارندگی شود پس از بارندگی، سمپاشی مجدد ضروری است.
2 -در صورت امکان پیش آگـاهی در منطقـه، زمـان سمپاشـی از این طریق معین شود.
ابتدا یکی از سموم بردوفیکس یا اکسی کلرومس تهیه شود و یا بصورت دست ساز اقدام به ساخت خمیر بردو نمائید.
با یک وسیله تیز (مثل تیشه، تبر یا شی مناسب دیگر) لایه آلوده را بخوبی پاکسازی کنید تا پوسته و بافت سالم تنه درخت نمایان شود.
(دقت شود قبل از شروع پاکسازی کنار درخت پارچه یا نایلونی پهن شود که لایه های آلوده به خوبی جمع آوری شوند و خدایی نکرده در مسیر آب قرار نگیرند که باعث شیوع آلودگی و بیماری شوند)
همچنین دقت شود که بعد از پاکسازی ضایعات تنه هر درخت، با وایتکس وسیله ای که برای جداکردن قسمت آلوده استفاده شده را به خوبی ضدعفونی کنید تا انتقال مجدد به سایر درختان صورت نگیرد.
سپس با یکی از سمومی که تهیه شده و در قسمت بالا عرض گردید محل آسیب تنه درخت رو با یک فرچه کامل ضدعفونی و سپس با چسب باغبانی محل را پانسمان کنید.
با اینکار و در صورت لزوم تکرار مجدد آن بعد از گذر سه هفته تا حدودی مشکل برطرف خواهد شد.
البته این نکته بسیار حائز اهمیت است که کنترل این بیماری بسیار مشکل است و عدم توجه به این بیماری منجر به خشکی درخت خواهد شد.
عوامل پیشگیری و کنترل بیماری شانکر:
▪️تقویت درخت با آبیاری منظم و تغذیه مناسب.
▪️عدم تماس مستقیم آب با تنه درختان که علی الخصوص در سیستم آبیاری غرقابی باید به این موضوع، باغداران محترم توجه و دقت لازم داشته باشند.
✔️بعد از برداشت محصول در پاییز سمپاشی سر شاخهها با یکی از سموم زیر:
▫️اکسید مس (نوردکس) با غلظت دو در هزار
▫️اکسی کلرور مس با نسبت سه در هزار
▫️بردوفیکس با غلظت ده تا پانزده در هزار
▫️و یا تهیه و ساخت محلول بردو
🔸در دوره های سمپاشی تاج درخت، شست و شوی تنه با نسبت بالاتر (غلیظتر) نیز توصیه می گردد.
🔸 در موقع تورم جوانه تا قبل از باز شدن شکوفه ها نیز با نسبتهای اشاره شده سمپاشی مجدد عمل شود.
🔸با دیدن علایم بیماری در اواخر بهار شست و شوی تنه (نه شاخ و برگ) با ترکیبات مسی در برنامه قرار دهید.
🔸 شرایط تغذیهای مناسبی برای درخت فراهم شود. اصولاً مدیریت تغذیه و آبیاری منظم در کنترل این بیماری بسیار موثر می باشد.
🔸در شرایط این چنینی مصرف کودهای ازته محدود نمایید.
🔸چنانچه درختان در تنه و شاخه خود، بر اثر عوامل مکانیکی دچار زخم و ترک خوردگی شوند، مستعد این بیماری می شوند. لذا چنانچه به تنه درخت صدمه ای وارد گردید در اولین فرصت با چسب باغبانی پوشش مناسب انجام شود.
در پایان مجدد تاکید می شود درختانی که دچار این بیماری هستند باید به خوبی مدیریت شوند و پس از انجام مواردی که در بالا ارایه گردید در صورت رویت مجدد علایم بیماری پاکسازی و پانسمان مجدد باید در برنامه قرار گیرد.
چندین عامل باعث کمبود آهن میشود که شامل:
1 -پائین بودن میزان آهن خاک
2 -بالا بودن غلظـت فلـزات سـنگین،
3 -تهویه ضعیف (زیادی Co2)
4 -درجه حرارت زیاد
5 -مصرف زیـاد کـود حیوانی(مخصوصاً در خاکهـای قلیـایی)
6 -پـائین بـودن میـزان مـواد آلـی (مخصوصـاً در خاک های اسیدی)
7 -اسیدیته زیاد خاک
8-اختلافات ژنتیکی
9-صدمات ریشه میباشد.
کمبود آهن، مشابه کمبود منیزیم، باعث میشود که تولید کلروفیل مختل گردد و میـزان کلروفیل برگ های جوان کم شود. در بیشتر گیاهان کلروز ابتدا بین رگبرگها مشـاهده می گردد.
غلظت آهن کل ممکن است در جاهایی که علائم کمبود مشاهد میشود بالاتر از غلظت آن در بافت های طبیعی باشد.حتی ممکن است نسبت Fe/P در این مواقـع بیشـتر از حـالتی باشد که برگ ها سبز هستند. بنابراین غلظت آهن کل کـاربرد کـم تری در تشخیص کمبود آهن دارد.
برای بر طرف کردن کمبود آهن می توان از فرم های آلـی وغیـر آلـی آهـن اسـتفاده کـرد.
منابع غیر آلی آهن شامل سولفات آهـن II ،سـولفات آهـن III ،اکسـید آهـن، سـولفات آهـن آمونیاکی و فسفات آهن آمونیاکی می باشد که البته ** این فرم ها زیاد رضایت بخش نمی باشـند. زیرا فرم های اکسیدی آهن (آهن III ظرفیتی) به فرم محلول نیستند.
منابع آلی آهن شامل کلات های آهن، مورد توجه بیشتری هستند و از کـلات هـای آهـن می توان EDTA ،HEDTA ،CDTA ،DTPA وEDDHA را نام برد. محلول پاشی با کلات آهن، از نظر اقتصادی مقرون به صرفه تـر اسـت. در صـورتی کـه از سیسـتم آبیـاری قطـره ای اسـتفاده می شود کاربرد آهن در آب آبیاری توصیه میشود.
حلزون ها از لحاظ ظاهری با لیسکها متفاوتند. حلزون ها برخلاف لیسک ها دارای صدف آشکار ومارپیچ بوده و خسارت وزیان اقتصادی آن ها به مراتب کمتر از لیسک هاست. به نظر می رسد حلزون ها در خاک های قلیائی که دارای کربنات کلسیم آزاد است کمتر دیده می شوند.
حلزون ها نیز همانند لیسک ها فعالیت شبانه داشته واز پارانشیم برگ تغذیه می نمایند. فعالیت حلزون ها در شرایط مرطوب شدیدتر بوده وطول تابستان تا اوایل پائیز تخم های خود را در خاک قرار می دهند. بعضی از گونه ها ممکن است تا چندین فصل زنده بمانند .
حلزون سفید وحلزون قهوه ای از مهمترین گونه های غالب به شمار می روند. حلزون قهوه ای علاوه بر مرکبات از چای، انگور، درختچه های زینتی و صیفی وسبزی و... نیز تغذیه می کند. تخم آنها معمولا در توده های 60 تا 100 عددی دیده می شود. حلزون ها نیز همانند لیسک ها هرمافرودیت هستند و صدف جانور نیز عضو حفاظتی به شمار می رود که می تواند حلزون را از تابش نور مستقیم آفتاب وخشک شدن آب بدن جانور محافظت کند.
روش های کنترل زراعی و بیولوژیک:
جمع آوری واز بین بردن حلزون ها ولیسک ها با دست در سطوح کوچک مؤثر بوده وآن ها غذایذ مناسبی برای ماکیان به شمار می روند.
- شخم وشیار اراضی زراعی وباغی پس از تخم ریزی آنها در کاهش جمعیت حلزون ها ولیسک ها مؤثر می باشد.
- مبارزه با علف های هرز و جمع آوری جعبه های میوه که در باغات در فصول مرطوب رها می شوند، به منظور از بین بردن پناهگاه حلزون ها ولیسک ها مهم می باشد.
- ایجاد پناهگاه هائی که نقش تله را برای این جانوران بازی می کنند نیز مفید می باشد. برای این منظور تکه های سفال و با تخته های پهنی که ابعاد 30 × 30 سانتی متر داشته و3 تا 4 سانتیمتر بالاتر از سطح زمین قرار می گیرند استفاده می شود و پس از مدتی می توان حلزون ها ولیسک ها را جمع آوری ومعدوم نمود .
- ایجاد نوارهای حفاظتی : با استفاده از مواد جاذب الرطوبه مانند آهک زنده ، خاکستر چوب، نمک طعام، سولفات آمونیم، سولفات مس و... می توان نوارهائی در اطراف محدوده کشت وکار به وجود آورد تا به محض تماس با این مواد آب بدن لیسک ها از دست رفته وتلف شوند. یا با پوسته شلتوک برنج به سبب وجود سلیس فراوان ونوک تیز بودن پوسته ها، می توان از ورود لیسک ها به محدوده کشت وکار جلوگیری نمود. البته باید توجه نمود شرایط اقلیمی مازندران ( بارندگی ورطوبت زیاد ) تاثیر مواد جاذب الرطوبه را کم می نماید. وبعضی از مواد فوق باعث تغییر شرایط فیزیکی وشیمیائی خاک می گردد . لذا استفاده از مواد فوق باید با نظارت کارشناسان مربوطه صورت گیرد .
* مبارزه شیمیائی :
قبل از مبارزه شیمیائی رعایت نکات ایمنی و احتیاطات لازم به منظور جلوگیری از مسمومیت های احتمالی چهارپایان، پرندگان ومرغان خانگی الزامی است.
مبارزه شیمیائی معمولا در مواقعی که حلزون ها ولیسک ها فعال ترند وهوا خنک، ابری یا مه آلود واحتمال بارندگی نمی رود توصیه می گردد. هوای خشک وآفتابی که توام با وزش باد است بدترین زمان مبارزه با این آفات است. بارش باران های شدید نیز از کارائی مبارزه شیمیائی می کاهد.
بهترین روش مبارزه با آفات فوق طعمه پاشی است. آزمایش های انجام شده طی سالهای 79-78 در مازندران کار آئی روش طعمه پاشی را در مقایسه با روش محلول پاشی تائید نموده است. مضافا اینکه باقیمانده سم در روش محلول پاشی به مراتب بیشتر از روش طعمه پاشی است.
استفاده از طعمه های آماده نظیر متالدهید 6% به میزان 25 – 20 کیلوگرم در هکتار یا متیوکارب ( مزورول 4% )به میزان 25 – 20 کیلوگرم یا طعمه آماده شده توسط کشاورزان با استفاده از سبوس گندم به یزان 20 کیلو وحشره کش کارباریل ( سوین ) بمیزان 1 کیلو گرم تاثیر مطلوبی دارد.
مبارزه ( طعمه پاشی ) باید هنگام عصر یا شبها که لیسک ها فعالیت دارند صورت پذیرد. برای جذب بیشتر لیسک ها به سمت طعمه ها می توان قدری ملاس چغندر قند را به هنگام تهیه طعمه اضافه نمود.
این آفت بومی آفریقای مرکزی بوده و با دخالت انسان به اکثر مناطق نیمه گرمسیری جهان گسترش یافته است. ایـن آفـت اولـین بار در سال 1351 به همراه میوه های وارداتی آلوده به ایران وارد و همان سال به استان های خراسان، یزد، اصفهان، آذربایجان شـرقی، کرمانشاه، تهران و شرق مازندران گسترش یافـت و کم کم در کشور همه گیر شد.
در میـان درختـان میـوه بـه سـیب، زردآلـو، انـواع مرکبـات، خرمالو، هلو، گلابی آلـو، بـه، آووکـادو، گـواوا، گـردو، انگـور، لیچی، انبه، پاپایا، خرما، انـار و دیگـر درختـان میـوه دیگـر حملـه می کند.
اندازه مگس هـای بـالغ بـه انـدازه مگـس خـانگی و بـه طـول 5-4 میلی متر است. این مگس دارای سرزرد رنگ و نسبتاً بـزرگ با یک نوار قهوه ای روشن، چشم ها سبز تا قهوه ای براق است.
حشرات ماده تخم های خود را زیر پوست میوه های میزبـان و به صورت مجتمع (2-10 عدد) میگذارند.
لاروهای خارج شده در دمای 18-16 درجه سانتی گراد بـه مـدت 11-6 رو ز تغذیه می کنند. نسل های اول آفـت بـه هلـو، زرد آلـو، سیب و گلابی و در نسل های بعدی معمولا به خرمـالو و مرکبـات
حملـه مـیکنـد. شـفیره در خـاک در زیـر میزبـان ایجـاد شـده و حشرات بالغ بعد از 11-6 روز در دمای 26-24 درجه سانتیگـراد (در مناطق سردسیر طولانی تر) و در طی دو ماه ظـاهر مـی شـوند .
زمان مورد نیاز برای طی یک نسل این حشره بسته به شـرایط آب و هوایی از سه هفته تا سه ماه می باشد. بنابراین آفـت دارای 10-8و در شرایط مساعد تا 12 نسل در سـال دارد . ایـن گونـه قـادر بـه زنده ماندن در دماهای زیر صفر درجه (برای مدت بـیش از یـک هفته) سانتیگراد نمی باشد.
زمستان گذرانی:
آفت در مناطق معتدل به صورت حشرات بـالغ و یـا شـفیره در خـاک اسـت. در منـاطق گرم تر آفت در تمام طول سال فعال است.
کنترل:
جهت کنترل مگس میوه مدیترانه روش های مختلفی (با توجـه به میزبان و مرحله رویشی آن) به کار گرفته می شود.
مبارزه مکانیکی به صورت جمع آوری روزانه میـوه هـا ی ریختـه شـده در پـای درختـان و انهـدام و یـا دفـن آنهـا در عمـق 30 سـانتیمتری خـاک و پاشـیدن آهـک روی میـوه هـای آلـوده قابـل استفاده می باشد.
بسیاری از کشورهای دنیا ورود میوه هـای میزبـان آفـت را بـدون ضـدعفونی در مرحلــه بعـد از برداشــت ممنــوع کــرده انــد. ضـدعفونی شـامل اسـتفاده از گـاز، بخـار و آب گـرم، ســرمادهی، غوطــه وری در حــشره کــش هــای خــاص و همچنــین اشعه دهی است . برای مثـال اکثـر کـشورهای اروپـایی، اسـتفاده از سرمادهی در دماهای 0/0 ، 7/1 و یا 0/2 درجه سانتیگراد را بـرای مدت یک هفته و برای میوه های مرکبـات و هـسته داران و بـرای میوه های خاص و ظریف، استفاده از بخار (بـرای مثـال 44 درجـه سانتیگراد برای مدت هشت ساعت )، هوای با فشار گـرم یـا آب گرم را توصیه می کند.
در بیشتر کشورها، اشـعه دهـی مـورد تاییـد نبوده و استفاده از متیل برومایـد نیـز ممنـوع مـی باشـد. اسـتفاده از حرارت نیز عمر انبارداری میـوه را بـه شدت کـاهش مـی دهـد.
بـه همین دلیل موثرترین راه برای کنتـرل آفـت، جلـوگیر ی از ورود میوه از کشورهای آلوده می باشد.
یکی از موثرترین روش های کنترل مگس مدیترانه ای پیچیدن میوه ها در لفافه های مختلف، کیسه های کاغـذی و حتـی روزنامـه است که باید قبل از حمله آفت انجـام شـود.
هنگـامی کـه وجـود حـشره ثابـت گردیـد، میـوه هـای آلـوده و بـه زمـین ریختـه بایـد جمع آوری و معدوم شوند.
استفاده از پاشش طعمه از نظر اقتصادی و زیست محیطی مورد قبول می باشد. پاشش طعمه شامل حشره کـش هـای مناسـب ماننـد سم مالاتیون برای کنترل مگس های میوه معمول بوده که معمـولا بـا طعمـه پروتئینـی ترکیـب مـیشـود. هـر دو جـنس نـر و مـاده ایــن مگــس هــا توســط آمونیــاک متــصاعد شــده از پــروتئین هیدرولیزات جلب میشوند.
این گونه بیشتر درختـان میـوه هـسته دار را هـدف قـرار داده و سیب نیز از جملـه دیگـر میزبـان هـای آن است. این آفت مخصوص مناطق سردسیر کوهستانی است.
حشرات کامل بسته به منطقه فعالیت از اواسط خرداد ماه به بعد در طبیعت ظاهر می شوند
حشرات کامل پروانه هایی با اندازه متوسط هستند، عرض آنها با بال های باز بین 21-16 میلی متر متغیـر اسـت.
حشرات ماده پس از جفتگیری اقدام به تخم ریزی می کنند. تخم ها به صورت مجتمع و عمدتاً روی سرشاخه هایی بـا قطر حدود 1 سانتی متر و کمتر گذاشته مـی شـوند. رنـگ پولـکهـا (دستجات تخم) ابتدا مایل بـه زرد بـوده کـه کـم کـم بـا رشـد جنـین بـه قرمـز تا خاکستری تغییر میکند.
لاروهای سن یک آفـت پـس از 15-10 روز از تخـم خـارج شده و بقیه تابستان و پاییز و زمستان را به همان حال در زیر پولک سپری می کنند. بنابراین زمستانگذرانی آفت به صـورت لاروهای سن یک گرسنه و در زیر پولک ها است.
نحوه خسارت زنی:
در بهار بعد از مساعدت هوا لاروهای مذکور از زیر پولک خارج شـده و پـس از رسـیدن به برگ های جوان ونو رسته میزبان به داخل پارانشیم بـرگ نفـوذ می کنند. این لاروها پس از مختصری تغذیه و یکبار تغییر جلـد از داخـل پارانــشیم بــرگ خــارج شــده و بــه طــور دســته جمعــی از بافت های بین رگبرگ های برگ های خارج شده، تغذیه می کنند.
لاروها ضمن تغذیـه اقـدام بـه تنیـدن تارهـای ابریـشمی کـرده و بدینوسیله برگ ها و سرشـاخه هـا را بـه هـم مـی چـسبانند.
سپس لاروها به طور مجتمع تبدیل به شفیره شده و سپس حشرات کامل آفت ظاهر میشوند، بنابراین آفت سالانه یک نسل دارد.
روش های کنترل:
در حالت های طغیانی و قبل از تنیدن تـار در منـاطق بـا سـابقه آلودگی بالا می توان با استفاده از ترکیبات فسفره متداول آفت را کنترل کرد. این زمان علاوه بر این آفت، میتواند آفاتی مثل شـته سبز سیب و سرخرطومی سیب را نیز کنترل کند. همچنین اسـتفاده از ترکیبات ساخته شده بر اساس هورمون های تنظیم کننـده حشرات نیز موثر است.
ایــن ترکیبات در سال قبل و هم زمان با تخمریزی پروانه های آفت لیسه سیب، علیه کرم سیب مورد استفاده قرار میگیرد.
لیسک ها در بین آفات از مهم ترین عوامل شناخته شده ای هستند که به گیاهان زراعی کاشته شده حمله کرده و خسارت جدی آنها در باغات، مزارع وگلخانه ها مشهود است.
راب ها دو جنسی( هرمافرودیت )بوده وهر جانور ارگان تولید مثلی نروماده را تماما دارد. هر چند آمار دقیقی از خسارت این آفت در باغات مرکبات وجود ندارد ولی خسارت آنها روی میوه ها ونهالستان ها کاملا مشهود می باشد.
لیسک ها غالبا در فصولی که درجه حرارت و رطوبت مناسب باشد ( بین 20 تا 25 درجه سانتی گراد ورطوبت بین 60 تا 75 درصد ) فعالتر، ولی در فصول بسیار خشک و یخبندان تغذیه آنها متوقف شده ومعمولا در پناهگاه ها مخفی می شوند. در هوای گرم وبه هنگام وزش باد که رطوبت کمتری وجود دارد جمعیت لیسک ها کاهش می یابد.
لیسک ها در شرایط شمال کشور معمولا تخم های خود را در دستجات حدود 18 تا 50 تائی زیر خاک ویا مواد آلی در حال پوسیدن قرار می دهد. خشکی وبی آبی معمولا سبب نابودی سریع تخم ها می گردد. تراکم لیسک ها در خاک های رسی بیشتر می باشد.
لیسک معمولی ( Parmacella ibera ) از خانواده ( Limacidae ) فعالیت شبانه و فقط یک نسل دارد. طول بدن آنها در حداکثر رشد حدود 10 سانتی متر ورنگ آن نخودی تا قهوه ای روشن است. پوره ها در ابتدا از مواد آلی وهوموس خاک تغذیه می کنند ولی بسیاری از گونه ها نیز ممکن است از اعضای زیرزمینی وارگان های هوائی درخت یا گیاه تغذیه نمایند.
لیسک ها وحلزونها دارای ترشحات لزج وچسبنده ای ( Mucus ) هستند که در مسیر حرکت آنها دیده می شود.
روش های مبارزه:
لیسکها معمولا دارای دشمنان طبیعی زیادی هستند . پرندگانی چون کلاغ ، غاز ، اردک ، موش های آبی ، خارپشت و... از آنها تغذیه می کنند . برخی از سخت بالپوشان ، مگسها ، کنه ها ، نماتدها ، قارچهای انگل و ... از دشمنان طبیعی حلزونها به شمار می رود.
💠چگونه تشخیص بدهیم که بیش از حد به گیاه آب میدهیم؟
🌲رشد گیاه وریشهها متوقف شده یا فرسوده میشوند. با خیس ماندن خاک، ریشهها به اندازه کافی اکسیژن دریافت نکرده و کم کم از بین میروند.
🌲برگ های گیاه در حال پژمرده شدن است.
🌲گیاه در حال خشک شدن است زیرا ریشههای در حال مرگ آن نمیتواند رطوبت را جذب کند. با دیدن این نشانه رطوبت خاک را بررسی کنید تا ببینید که آیا آب آن بیش از حد کم یا زیاد نباشد.
🌲پیدایش برگهای زرد،این فرآیند از ته گیاه شروع میشود.
🌲پیدایش کپک خاکستری روی گیاه، قارچ عاشق رطوبت است و از این فرصت برای حمله به درخت استفاده میکند. رنگ خاک سبز به نظر میرسد،این نشان دهنده رشد خزه روی سطح خاک است. خزهها بیخطر هستند اما وجود خزه همیشه نشان دهنده آبدهی بیش از حد میباشد.
🌲ساقه نرم و خمیری شده است که نشانه شروع پوسیده شدن درخت میباشد.
زخم های ایجاد شده از شانکر عمقی پوست عمیق تر و خطرنـاک تـر از شـانکر سـطحی اسـت.
عامل آن بـاکتری rubrifaciens Brenneria اسـت. ایـن گونه ارتباط فیلوژنیک نزدیکی بـا گونـه nigrifluens. B ،عامـل شـانکر سـطحی پوسـت دارد، و بـرای اولین بار در اواسط دهه 1960 از nigrifluens. B تشخیص داده شد.
گردو تنهـا میزبـان شـناخته شده آن است. ایـن بیمـاری تـاکنون از ایران گزارش نشده لیکن با توجه به عمق زیاد شانکرهای سطحی درختان گردو در ایـران ، بررسـی دقیقتر اتیولوژی آن لازم است.
نشانه های بیماری:
معمولاً درختان 8-6 ساله یا مسن تر به این بیماری مبتلا میشـوند. ایـن نـوع شـانکر به صـورت شکاف های طولی در پوست تنه و شاخه های اصلی دیده می شود کـه از اواخـر بهار تا اوایل پائیز، از آنها تراوشات غلیظ قهوه ای - قرمز رنگی (حاوی سلول های بـاکتری و شـیره گیاهی) به بیرون جاری می شود. این تراوشات پس از خشک شدن، قهوه ای - سـیاه ر نـگ شـده و به درخت می چسبد. در کنار شانکرها، لکه های متعدد گرد و تیره ای که تـا چوب نفوذ می کنند، دیده میشوند.
میزان رشد شانکرها مـرتبط بـا سـن درخـت، شرایط محیطی و فصل است و به 30 سانتی متر در بهار و 60 سانتی متر در تابستان میرسد.
این باکتری با مصدوم کردن آوند آبکش، موجب اختلال در حرکـت قنـد و در نتیجـه، ایجـاد نشانه هـای عمـومی زوال ماننـد تنکـی تـاج، زردی بـرگ و خـزان زودرس، خـشکی شـاخه، افـت محصول و حتی مرگ درخت میشود. البته بخـش عمـده ای از ایـن صـدمات ناشـی از تـنش هـایی است که قبلاً درخت را ضعیف و مستعد ابتلا بـه شـانکر کـرده انـد و شـانکر بـه تنهـایی نمـی توانـد درختان قوی و شاداب را از پای در آورد.
چرخه بیماری:
باکتری تا چند هفته در تراوشات زنده می ماند اما بر سطح درخـت یـا در خـاک بـه مـدت طـولانی زنده نمی ماند. سپس توسط باران و آبیاری بارانی با زاویه باز و از طریق زخم هـای عمیقـی کـه بـه پوست داخلی رسیده اند، سایر درختان را آلوده می کند. چنـین زخـم هـایی بـه طـور معمـول توسط باکتری در شانکر یا تراوشات آن زمـستان گـذرانی
می کند و در بهار، به همراه تراوشات به بیرون راه می یابد. سپس توسـط ادوات میـوه تکـانی یاباران به زخم.های عمیق پوستی راه یافته و درخت را به طور سیـستمیک آلـوده می کنـد . درختـان ضعیف، دچار نشانه های شانکر و زوال عمومی می شوند اما درختان قویتر، بی نشانه می مانند و می توانند با تولید پیوندک آلوده، باکتری را منتشر کنند.
کنترل:
1 .اقدامات زراعی:
شدت این بیماری مرتبط با شـدت تـنش هـای محیطـی اسـت و بهتـرین راه کنتـرل آن ، تـامین سلامت و شادابی درخت است. کوددهی و آبیاری به موقع مانع ایجاد یا گسترش شـانکر مـی شـود.
خشکی درخت را مستعد ابتلا کرده و شانکر در خاک های خشک، فقیر و تابستان های گرم طغیـان میکند. در چنین شرایطی، درختان آلوده قابل درمان نیستند و اگر هم قبلاً درمان شده اند، بـاکتری سیستمیک بوده و مدت ها دردر ختان بی نشانة بهبود یافته باقی می ماند، مجدداً شانکردار مـی شـوند .
بهترین روش آبیاری در مدیریت این بیماری استفاده از سیستم های تحت فشار با دو لـوپ دایـره ای به فواصل نیم و یـک متـر از تنـه در سـایه انـداز درخـت اسـت . بـرای تقویـت درخـت لازم اسـت
کودهای فسفاته و پتاسه (1-5/0 کیلو به ازای هر درخت، بسته به انـدازه درخـت ) در اسـفند مـاه و کود ازته (1 -5/0 کیلو به ازای هر درخت در دو نوبت نیمی در فروردین و مـابقی یـک مـاه بعـد ) استفاده شود . به علاوه استفاده از کود دامی در زمستان (40-30 تن در هکتار هر 3-2 سال یک بار) به صورت برگرداندن به عمق 30 سانتی متری خاک توصیه می شود.
2 .برداشت صحیح میوه:
زخم های عمیق پوستی که به تازگی در تنه و شاخه هـای بـزرگ ایجـاد شـده انـد، مهـم تـرین راه نفوذ باکتری rubrifacirens. B هستند و لذا باید دقت کـرد کـه درخـت در هنگـام برداشـت
میوه زخمی نشود. ضدعفونی چـوب میـوه تکـانی و گیـره هـای دستگاه تکاننده میوه از درختی به درخـت دیگـر لازم نیـست امـا هنگـام ورود بـه یـک بـاغ سـالم، اهمیت بالایی دارد.
3 .مبارزه شیمیایی:
این بیماری تاکنون با اسـتفاده از سـموم شـیمیایی رایـج یـا تزریـق آنتـی بیوتیـک قابـل کنتـرل نبوده است. جراحی شانکر بـه همـراه ضـد عفـونی بـا سـموم مـسی یـا هیپوکلریـت سـدیم فقـط در مراحـل اولیـه تـشکیل شـانکر و بـه مجـرد مـشاهده اولـین نـشانه هـا ی آن مـوثر اسـت امـا در شانکرهای پیشرفته نه تنها موجب ریشه کنی باکتری نمی شود، بلکه ممکن است منجر بـه تـضعیف
بیشتر درخت و تشدید بیماری شود.
۴. استفاده از ارقام مقاوم:
از نظر منـابع ژنتیـک مقاومـت، کلیـه ارقـام گـردو از جملـه گـردوی ایرانـی بـه شـانکر عمقـی پوست حساساند و تا کنون رقم مقاومی گزارش نشده اسـت امـا شـدت و شـیوع آن در Hartley بیشتر است
دماى مناسب در طول دوره رشد 30 الى 35 درجه سانتى گراد مى باشد.
حداقل عمق خاک براى انگور باید 75 سانتى متر باشد. اما عمق 100سانتى متر ترجیح داده مى شود و اگر عمق خاک 150 الى 180 سانتى متر
باشد گیاه باردهى بهترى خواهد داشت.
تراکم در هکتار 500 تا 5000 درخت بسته به رقم و هرس درخت متغیر مى باشد.
هدف اصلى از هرس انگور بایستى براى نفوذ نور و تهویه هوا باشد تا علاوه بر مدیریت بیمارى هاى قارچى مانند سفیدک ها، میوه انگوراز عطر و طعم مناسبى برخوردار باشد.
اگر دماى فصل رشد از 7 درجه سانتى گراد پایین تر رود رشد انگور متوقف مى شود.
نیاز سرمایى انگور جهت گل انگیزى در زمستان بسته به رقم 100 تا 350 ساعت دماى صفر تا 7 درجه سانتى گراد مى باشد.
نیاز آبى:
انگور در مناطقى که میزان بارندگى سالانه بیش از 300 میلى متر باشد به آبیارى نیاز ندارد، در غیر این صورت در فصل رشدباید 3 الى 4 نوبت آبیارى انجام شود.
اولین مرحله آبیارى بعد از ریزش گلبرگ ها مى باشد.
دومین مرحله آبیارى هنگام تشکیل غوره ها مى باشد .
مرحله سوم آبیارى در زمان تغییر رنگ حبه ها بوده که باعث افزایش حجم حبه ها مى شود.
مرحله چهارم در اواسط زمستان انجام شود.
حدود 2 هفته قبل از برداشت انگور بایستى آبیارى قطع گردد. تا از ترکیدگى حبه ها جلوگیرى شده و انگور ها عطر و طعم بهترىپیدا کنند.
آبیارى در مرحله نزدیک به رسیدن میوه ها علاوه بر دیررس شدن حبه ها موجب کاهش میزان قند، ترکیدگى حبه ها (کپک زدگى حبه ها)و شل شدن گوشت میوه مى شود. همچنین باعث حساس شدن ریشه هاى انگور به پوسیدگى ناشى از قارچ ها ى بیماریزاى خاکزى مى گردد.
(آبیارى خارج از اصول در تاکستان ها بزرگترین عامل کاهش دهنده کیفیت و کمیت انگور مى باشد و سرآغاز شروع بسیارى از بیمارى ها)
نوک بردارى شاخه ها 5 الى 7 روز قبل از گل دهى موجب افزایش تشکیل میوه شده و اگر بعد از تشکیل میوه انجام شود، باعث افزایشحجم حبه ها و زودرس شدن محصول مىشود.
کاربرد قرص هاى حاوى جیبرلین 20 روز بعد از گلدهى موجب افزایش اندازه حبه و مصرف آن در زمان تشکیل میوه موجب تنک شدن خوشه و افزایش سایز حبه ها و جلوگیرى از ترکیدگى حبه ها مى شود.
توصیه طلایى (انگور سیاه و یاقوتى):
جهت افزایش عملکرد، زودرسى، افزایش میزان رنگ و قند، ترد شدن میوه توصیه مى شود 3 بار در فواصل زمانى 45، 30 ،15 روز قبل از برداشت، کود مادورل دایمسا به میزان 5/2 در هزار مصرف شود.
توصیه هاى اصلى جهت تغذیه باغات انگور از طریق آب آبیارى (بدون در نظر گرفتن کود ازته و کودهاى پایه که بایستى براساس آزمون خاک انجام شود.)
لکه تلخ از داخل میـوه سـیب شـروع مـی شـود و سـرانجام بـه بیرون سر ایت کرده، ظاهر میوه را هم معیوب می کند.
علائـم ایـن اختلال ممکن است قبـل از برداشـت یـا در انبـار بـه وجـود آید. لکه های داخلـی میـوه، در هـر جـای بافـت آن از مغـز تـا پوسـت میتواند بروز کند، ولی ایجاد لکه ها درست در زیر پوست بیـشتر معمول است.
در میوه های به شدت آلوده، لکه های کوچک ممکن است به هم متصل و به لکه های بزرگ تبدیل شوند.
به تدریج که سلول های مبتلا به عارضه لکه تلخ می میرند، مقدار آب آنها کم شده و پوست روی محل لکه ها به شدت گرد یا زاویه دار فرورفتگی پیدا کـرده، کـم کـم بـه رنـگ قهـوه ای یـا بعضی مواقع سیاه در می آیند.
عامل:
تصور می شود که عامل اصلی این اختلال، نـامتوازن بـودن مواد معدنی، مخصوصاً غلظت کم کلسیم در گوشت میـوه اسـت.
وقتی نسبت پتاسیم و منیزیم به کلسیم زیـاد شـود تمایـل بـه بـروز لکه تلخ نیز افزایش پیدا میکند.
نیروی حیاتی زیاد درخت یـا غـرور درخـت، برداست میوه نرسـیده، بزرگـی انـدازه میـوه، کم بـاری درخـت، هـرس شـدید، مصرف زیاد پتاسیم، آبیـاری نـامنظم بـاغ و مـصرف زیـاد از حـد نیتروژن بروز اختلال لکه تلخ را افزایش می دهـد و بـرای کـاهش خسارت باید از اقدامات مذکور خـودداری شـود. بعـضی شـرایط
سردخانه، مانند تبرید سریع میوه ها بعد از برداشـت، دمـای پـایین، رطوبت نسبی بالا و اتمسفر کنترل شده در سردخانه نیز مـی توانـد توسعه این اختلال را در سردخانه کاهش دهد.
کنترل:
با چند بار پاشیدن کلسیم به درخت یا غوطه ور کردن میـوه هـا در محلــول 4 درصــدکلرور کلــسیم بــه مــدت 5 تــا 10دقیقــه یــا عملـی کـردن هـر دو کـار فـوق و سـپس نگهـداری میـوه هـا در سردخانه می توان از بروز اختلال لکـه تلـخ جلـوگیری کـرد و یـا حداقل، از خسارت آن کاست.