حشرات کامل سوسک های متوسط به طول 14-10 میلیمتر و به رنگ قهوه ای هستند. نکته مهم در رابطه با ایت آفت این است که حشرات کامـل آن بـه بـرگ درختـان حملـه کـرده و بـا تغذیه از آن ها خسارت وارد می کنند.
آفت بـه تمـام درختـان میـوه سردسیری به جز آلو و آلبالو و همچنین برخی درختان غیرمثمر از جمله صنوبر و بید حمله می کند.
خسارت زنی:
این سوسک فعالیت شـبانه داشـته و حـشرات کامل با تغذیه از پهنـه بـرگ در مواقـع طغیـانی بـه طـور ناگهـانی درختان را عاری از سبزینه می کنند. به نحوی که تنها رگبرگ های برگ ها و به طور مشخص رگبرگ اصلی را باقی می گذارنـد.
آفـت به طور معمول سالانه یک نسل دارد ولی ممکن است تعـداد نـسل آن به دو سال یک نسل نیز تغییر یابد.
زمستان گذرانی:
آفت به صورت لارو و روی مـواد پوسـیده و ریشه های علف های هرز ذکر شـده اسـت. مرحلـه شـفیر گـی دراواسط بهار و داخل خـاک صـورت مـی گیـرد و سـپس حـشرات کامل از نیمه دوم خرداد ماه خارج می شوند.
روش های کنترل:
جهت ثبت تغییرات جمعیت آفت و شـروع خـروج و فعالیـت آن ها می توان از تله های نوری استفاده کرد. در صورت بروز طغیان می توان از ترکیبات فسفره معمول استفاده گردد.
از نقطه نظر میزبان، آفت تمامی درختان دانـه دار وهـسته دار را مورد حمله قرار می دهد. در درختان هسته دار خسارت آفت همراه با ترشح صمغ از سوراخ هـای ایجـاد شـده توسـط حشرات مادر است. در درختان دانه دار خسارت بدون ترشح صـمغ مـی باشـد و سوراخ های گرد یا اصطلاحاً ساچمه ای ایجاد شده توسط حشرات مادر به خوبی مشخص می باشد.
این آفت نمونه بارز آفات درجه دوم می باشد. بدین معنی کـه درختان دارای مشکل داشت، مثل تشنگی و تـنش آبـی یـا ضـعف غذایی را انتخاب کرده و پس از جلب شدن، فعالیـت خـسارتزای خود را شروع می کند. همچنین درختانی که به وسیله دیگر آفات یا عوامل بیماریزا ضعیف شده باشند نیز مورد حمله این آفت قرار می گیرند.
حشرات کامل کوچک و طـول آنهـا بـه 6/2– 5/1 میلـی متر می رسد. رنگ حشرات کامـل از قهـوه ای تـا قهـوه ای تیـره تغییـر می کند. تخم های آفـت بیـضوی و سـفید رنـگ هستند. تخم هـا پـس از جفـت گیـری توسط حشرات ماده در جوانب دالان مادری گذاشته مـی شـوند. لاروهـا سفید بدون پـا و خمیـده مـی باشـند و پس از خروج از تخم در جوانب دالان مـادری و عمود بر آن شروع به حفر دالان لاروی می کنند.
در اثــر فعالیــت حــشرات کامــل مــادر و لاروهــا، آوند های آبکش قطع شـده و رسـیدن شـیره پـرورده بـه ریـشه و نـسج هـای تحتانی درخت با مشکل مواجه میشود.
در مناطق دشت با ارتفاع متوسط مثل کرج و اویـن، آفـت دو نسل کامل و یک نسل نـاقص دارد. از نظـر زمـستان گذرانی آفـت زمستان را به صورت لارو زیر پوست میزبان به سر می برد.
کنتـرل دیگر آفات و عوامل بیماریزا و همچنین رعایت مسایل تغذیه صـحیح و به خصوص آبیاری مناسب بسیار مهـم بـوده و بـه مقـدار زیـادی از خسارت آفت می کاهد.
همچنین تنظیم زمان سمپاشی علیه آفت کلیدی کرم سیب، بـه نحوی که بخشی از جمعیت این آفت را نیز مورد اصابت قرار دهد می تواند، در کاهش انبوهی آن موثر باشـد، ولـی بـه طـور کلـی هـیچ گونه سمپاشی اختصاصی علیه آن توصیه نمی گردد.
میوه گردو در اثر تابش مستقیم آفتاب تند دچار آفتاب سـوختگی مـی شـود. در ایـن عارضـه، پوست سبز میوه از جهتی که به سوی خورشید است، چروکیده و تیره می شود و لکه های چرمی بـه رنگ زرد تا قهوه ای تیره بر روی آن ایجاد می شود. این لکه ها در آفتـاب سـوختگی هـای شـدید فرورفته می شوند. پوست شاخه های آفتاب سوخته سفیدشده و اغلـب تـرک مـی خـورد.
درختان ضعیف و تحت تنش های خشکی، فقر مواد غـذایی، بیمـاری یـا هـرس بـه تـابش آفتـاب حساس می شوند. نواحی آفتاب سوخته مکان مناسبی برای استقرار قارچ های پوساننده چوب است که به نوبه خود موجب ضعف بیشتر درخت میشوند. همچنین استقرار و رشـد قـارچ هـای دوده ای بر سطح ترشحات شته ها موجب تشدید خسارت آفتاب سوختگی می شود.
نشانه های آفتاب سوختگی:
در طول تابستان، زخم های چرمی زرد - قهـوه ای تـا قهـوه ای تیره ای در پوست سبز میوه ایجاد می شوند.
این شپشک به صورت موضعی در باغات و روی بعضی از سرشاخه های درختان نیز بطور پراکنده مشاهده می گردد وجزء آفات درجه سوم محسوب می شود. این آفت در مازندران به شدت توسط زنبور پارازیت Coccus phagus پارازیته می گردد. وشپشک های پارازیت شده با سوراخی که در قسمت پشتی بدن حشره ایجاد می گردد کاملا قابل رویت می باشند. این آفت زنده زا بوده وعمدتا روی سرشاخه ها وپشت بعضی از برگ ها مستقر می شود که با تغذیه از شیره گیاهی وترشح فراوان عسلک سبب ایجاد دوده روی سرشاخه ها ومیوه ها و برگ های درختان آلوده می گردد.
به طـور کلی انـواع آنتراکنوزهـا، بیمـاری هـای بـرگ، شـاخه و میـوه هـستند کـه به گیاهان متعـــددی صـــدمه مـــی زننـــد. عامـــل بیمـــاری آنتراکنـــوز گـــردو قـــارچ اسکومیـــست است که شکل غیر جنـس آن اسامی متفاوتی دارد.
بیماری آنتراکنوز گردو انتشار جهـانی دارد و بـه خـصوص در کـشورهای حـوزه مدیترانه بسیار حاد بوده و یکی از مهم ترین بیماری های درخـت گـردو در ترکیـه و لهـستان است.
این بیماری در استانهای گلـستان، گـیلان، مازنـدران، اردبیـل، آذربایجـان شـرقی، آذربایجـان غربـی، کردسـتان، لرسـتان، کرمانشاه، اصفهان، تهران، قزوین و خراسـان، فارس، چهار محال و بختیاری (سـامان ) و کرمـان دیـده شده استِ
نشانه های بیماری:
قارچ عامل بیماری به کلیه بافتهای سبز درخت گردو حمله می کند. برگ، حساس ترین اندام درخت است که قبل از سایر اندام ها آلوده می شود. در برگ های آلوده، لکه های متعدد فرورفته بـا حاشیه دندانه دار و ب هرنگ قهوه ای تیره - سیاه کـه در مرکـز آنهـا، نقـاط ریزخاکستری- سیاه رنگی بنام آسرول (قطر 5-2 میلی متر) تشکیل می شوند که در ابتدا کوچک اند. اما به تدریج بزرگ شده و به یکدیگر می پیوندند و نـواحی نکـروزه وسـیعی را ایجاد می کنند. برگ های آلوده زرد می شوند و پیش از موعد می ریزند و در مـوارد شـدید، تـاج درخت کاملاً بی برگ می شود. در میوه معمولاً نشانه ای ایجاد نمی شود اما در آلودگی های شـدید، لکه هایی کوچکتر از لکه های برگ بر سطح پوست سبز آن دیده می شـود میـوه هـای آلوده نـارس مـی ریزنـد امـا میـوه هـای رسـیده دچـار پوسـیدگی و خـشکیدگی مغـز (بـه خصوص زیر لکه ها ) شده و سپس به قارچ های ساپروفیت آلوده میشوند.
این بیماری در مجمـوع خـسارت بالایی نمی زند اما در آلودگی های شدید به دلیل شدت صدمات وارد به برگ و میوه، موجب افت کمیت و کیفیت محصول و کندی رشد درخت میشود.
کنترل:
1 .اقدامات زراعی:
هرس شاخه های آلوده و جمع آوری و سوزاندن برگ ها و شاخه های آلوده در طول بهـار و پـائیز در کنترل این بیماری موثر است. تقویت رشد رویشی درخت با مصرف کودهای ازتـه شـدت صـدمات را میکاهد و با به تاخیر انداختن بلوغ برگ، موجب کاهش رشد لکه ها و تعداد آسرول ها می شود.
2 .کاشت ارقام مقاوم:
این بیماری در کلیه گونه های جنس جوگلانس شامل گردوی سیاه شـرقی، سـیاه کالیفرنیـای شمالی، سیاه کلیفرنیای جنوبی و خاکستری و به خصوص گر دوی ایرانی دیده شده است . هیچیـک از ارقـام تجـاری مطـرح ماننـد ,Hartley, Chico, Franquette, Marbot ,Pedro, Serr, Tehama, Payne بـه آن حـساس نیـستند.
ارقـام Hartley نـسبتاً مقاوم هستند. پارادوکس ،Franquette و Corne به دلیـل دیر برگده بودن، آلودگی کمتری نـشان مـی دهنـد.
در ایران، نتایج بررسی های صورت گرفتـه بـر روی ژنوتیـپ هـای موجـود در کلکـسیون گردوی کهریز ارومیـه نـشان داد کـه ژنوتیـپ هـای OR4 و T19 از مقاومـت بـالایی برخـوردار هستند. در بررسی مشابه ی در قزوین، مشخص شد که توده الموت مقاوم اسـت. هـم چنـین بررسـی تعدادی از ژنوتیپ های بومی و ارقام تجاری نشان دهنده تفاوت سطح مقاومت آن ها بـود ه و از بـین ارقــام تجــاری، Hartley حــساستــرین رقــم شــناخته شــد در حــالی کــه ارقــام Rounde ,Chandler, Vina, demontignar آلـودگی کـمتری نشان دادند.
با این وجود تاکنون در جهان برنامـه اصـلاحی بـا هـدف ایجـاد مقاومـت بـه آنتراکنـوز یـا گزینش رقم در گردو بر مبنای مقاومت به آنتراکنوز انجام نشده است.
3 .مبارزه شیمیایی:
خسارت بیماری آنتراکنوز به طور معمول آن قدر بالا نیست که نیازی به مبارزه شیمیایی باشد اما در آلودگی های شدید، 3-2 نوبت محلول پاشی پائیزه و 2 نوبت بهاره توصیه می شود. اولین نوبت محلول پاشی بهاره هنگام تورم یا باز شدن جوانه ها و اولین نوبت پاییزه پس از ریزش برگ و سپس با فواصل 14-10 روز انجام می شوند.
ایـن آفـت، آفـت کلیـدی و در حقیقـت وضـعیت آن محـورکنترل آفات سیب است. بنـابراین معمـولاً سـعی مـی شـود کنتـرل دیگر آفت را نیز با تغییر در زمـان مبـارزه شـیمیایی بـا ایـن آفـت هماهنگ کنیم به نحوی که ضمن کنترل کرم سیب، دیگـر آفـات نیز حتی المقدور خسارتشان به حد قابل قبول تقلیل یابد.
عرض پروانه های این آفت با بالهای باز به 15 تـا 22 میلـی متـر می رسد. بال های رویی خاکستری بوده و در انتها دارای یـک لکـه خاکستری متالیـک مـی باشـند. حشرات نـر در زیر بال های جلویی خود دارای لکه هـای کوچـک مـستطیلی سـیاه رنگ می باشند.
تخم گـذاری اکثـراً نزدیـک میـوه هـا (بیـشتر در نـسل اول در مناطق سه نسلی یا بیشتر ) یا روی آنها (مناطق سردسیر و نسل های دوم و سوم مناطق سه نسلی) انجام میشود.
لاروهـای سـن یک پس تفریح تخم ها از آنها خارج شده. لارو پس از ورود به میوه به سمت مرکـز آن یعنی دانه ها حرکت می کند به همین دلیل بـه ایـن آفـت کـرم دانه خوار سیب نیز می گویند.
میوه های خسارت دیده از نسل اول آفت معمولاً ریزش می کنند ولی میوه های نسل هـای بعـدی اکثـراً روی درخت باقی میمانند.
علت ریزش میوه های نسل اول همانا کوتاه بودن قطـر میـوه و در نتیجه رسیدن سریع لارو به دانه ها و خورده شدن سریع دانه هـا به علت کوچکی آنها است. در اثر حذف دانه های این میوه ها بـه علت قطع تولید هور مـون هـای گیـاهی کـه توسـط دانـه هـا تولیـد میشود، این میوه ها ریزش می کنند.
بدیهی است با تغییر عرض جغرافیایی محـل، تغییراتـی نیز در ارتفاعات و در نتیجه تعداد نسل آفت قابل پیش بینی اسـت، بر همین اساس خسارت آفت به طـور متوسـط بـین 40 %تـا 100 %محصول در مناطق مختلف تغییر می کند.
در مناطق پست و با تعداد نسل بالا معمولاً در زمان مبارزه با نـسل اول آفت، اندازه تقریبی قطر سیب های لبنانی قرمز و زرد به اندازه فندق (حدود 16 تـا 17 میلـی متـر ) اسـت و در منـاطق مرتفـع کـه آفت دو نسلی است اندازه قطر میوه های ارقام مذکور بـه 32– 30 میلیمتر نیز می رسد (میوه ها تقریباً به اندازه گردو ) می باشند. دلیل بروز این وضعیت مدت زمانی است که بین رسیدن میانگین دمای محیط به صفر گیاه و صفر حشره وجود دارد به این معنی که صفر گیاه سیب (حدود 7 درجه سانتیگراد) و صفر حـشره (حـدود 10 درجه سانتیگراد) است.
هر چه ارتفاع منطقه بیشتر می شـود مـدت زمـانی کـه میـانگین دمای محیط بین 10 تا 7 درجه سانتی گراد می باشد طولانی تر شده، بنابراین درحالی که گیاه میزبان به رشد خفیف و کنـد خـود ادامـه میدهد، آفت از نظر متابولیکی فعال نبوده و از نظر زمـانی نـسبت به گیاه عقب می افتد.
کرم سیب یک آفت هر جایی محسوب میشود. در کشور ما نیز هر جا که سیب وجود دارد، کرم سـیب نیـز حاضـر اسـت و در تمـام منـاطق نیـز خـسارت آن بـالاتر از حـد قابـل قبـول از نظــر اقتصادی است.
از نظر میزبان این آفت به دیگر درختان میوه دانه دار و برخـی درختان هـسته دار از قبیـل زردآلـو، هلـو، گوجـه، آ لـو، و گـردو خسارت وارد می کند. این آفت هم چنین از روی میـوه گـیلاس و حتی بادام نیز جمع آوری شده است.
این آفت زمستان را به صورت لارو کامـل و در پناهگـاه هـای مختلف مثل زیر پوستک درختان، لای کلوخه ها و بقایای گیـاهی پای درخت، در داخل پیله های تنیده شـده بـه سـر مـی بـرد کـه بـا مساعدت هوا در بهار تبدیل به شفیره میشود.
کنترل:
این آفت هم چون دیگر آفات دشمنان طبیعی و عوامل کنترل کننده زیادی دارد. ولی متاسفانه دست کاری های بـی رویـه ای کـه در باغات سیب از ده ها سال پیش شـروع شـده اسـت بـسیاری از عوامل را قلع و قمع کرده و به اصطلاح تعادل زیـست محیطـی را با دست خود به هم زده ایم. بنابراین در حال حاضر تنها راه کنتـرل این آفت، مبارزه شیمیایی است. اولین آزمـایش سـم انجـام شـده علیه آفت استفاده از ترکیبـات شـیمیایی را بـه فاصـله دو هفتـه ازیکدیگر از زمان فندقی شدن میـوه هـا تـا زمـان برداشـت محـصول یعنـی حـدود هـشت نوبــت سمپاشـی را توصـیه کـرده اســت. از اوایل دهه پنجاه و با آمدن تله هـای فرمـونی جنـسی، دفعـات ایـن سمپاشی ها معقولانه تر و هماهنگ با تعداد نسل هـای آفـت انجـام شد ولی متاسفانه به دلایلی که در زیر می آید اتکا به داده های این تله ها در بعضی مواقع نیز راهگشا نمی باشد.
مثلاً در مواقعی که همزمان با ظهور پروانه های نسل اول آفـت با سرمای بهاره مواجه می شویم (سـیاه بهـار ) متاسـفانه اکثـر افـراد نیـز اشـتباه مـی کننـد. زیـرا بـا بـروز سـرما میـانگین حرارتی محیط به کمتر از صفر حشره سقوط کـرده و در حقیقـت به علت عدم تحرک حشره، شکار تله ها بسیار کـم شـده یـا صـفر میشود و ایشان با تصور اینکـه نـسل اول بـه پایـان رسـیده اسـت مقدمات مبارزه را فراهم می کننـد. در حـالی کـه بلافاصـله بعـد از برطرف شدن مانع طبیعـی مـذکور بقیـه جمعیـت بـا تـراکم بـسیار بالایی ظاهر شده و خسارت خود را وارد خواهد کـرد. بـه همـین دلیل علاوه بر داده های تله های فرمو نی استفاده از درجه حـرارت موثر day Degree) مجموع درجه حرارتهای تفاضل بالاتر از صفر حشره ) به عنوان مکمل روش فوق استفاده می شـود. بنـابراین اساس زمـان مبـارزه وقتـی اسـت کـه ایـن میـزان بـین 230 درجـه سانتیگراد تا 285 درجه سانتی گراد تغییر می کند. بـر ایـن اسـاس
هر چه تراکم آفت بیشتر باشد زمان سمپاشی به حداقل این تعـداد میرسد.
کنـــه تـــارعنکبوتی یـــا کنـــه دو نقطـــه ای روی درختان سـیب گونـه هـای متفـاوتی از کنـه هـای جـنس Tetranychusمی باشـند. گونه urticae بـه عنـوان گونـه غالب بیان می گردد.
این آفت زمستان را به صورت جانور کامل و عمدتاً ماده های بارور در پناهگاه های مختلف از قبیل گیاهان چند ساله و سبز زیـر کلوخه های بستر باغ، زیر پوستک های درختان میزبان و .. بـه سـر می برند. در بهار بـا مـساعد شـدن هـوا و رشـد علـف هـای هـرز و پوشش سبز بستر باغ روی آنها به فعالیت مـی پردازنـد. در شـرایط مشابه کرج از اوایـل تیـر مـاه و بـا خـشک شـدن علـف هـای هـرز مهاجرت خود را بر روی تاج درختان میزبان از جمله سیب شروع می کنند.
با گرم شدن هوا و کوتاه شدن دوره زندگی آفت، تراکم آنها به شدت افزایش می یابد. برگ های آلوده ضمن تغییر رنگ و با توجه به تنیدن تارهای نازک توسط آفت منظره خاک آلوده به خود می گیرند. در صورتی که برگ های آلوده به خصوص بخش زیری آنها با بینوکولر یا ذره بین مورد مشاهده قرار گیرد، فرم های مختلف زنـدگی آفـت اعـم از تخـم هـای کـروی کـرم رنـگ یـا پوســتک خــالی آنهــا، لارو، پــوره هــای ســنین مختلــف، حالــت استراحت و جانوران کامل نر وماده را می توان مشاهده کرد.
خسارت آفت به گونه ای است که ریزش بـرگ و میـوه را در حالت های طغیانی به دنبال دارد.
روش های کنترل:
جهت کنترل آفت نیاز به استفاده از کنه کش هـای اختـصاصی اسـت. بـرای نتیجـه گیـری بهتـر، نتیجـه تحقیقـات نـشان می دهد که در مناطق با آلودگی بالا بهتر اسـت اواسـط تـا اواخـر خرداد ماه نسبت به درو بستر باغ اقدام گردد تا کل جمعیت آفـت بر روی درختـان میزبـان مهـاجرت کننـد. سـپس بـا توجـه بـه فـرا رسیدن زمان مبارزه شیمیایی علیه نسل دوم کرم سیب و بالا رفـتن جمعیـت کنـه قرمـز اروپـایی اخـتلاط حـشره کـش بـا کنه کش اجتناب ناپذیر است لذا جمعیـت ایـن آفـت نیـز کـه روی درخـت منتقل شده است به این ترتیب کنترل می گردد.
از دیگـر کنـهدهـای مهـم کـه در باغـات سـیب خـسارت وارد میکنند کنه قرمز پابلنـد سـیب است که بیشتر در مناطق کوهستانی و سردسـیر فعالیـت دارد. ایـن آفت نیز مثل کنه قرمز اروپایی زمستان را به صـورت دسـته جـات تخم قرمز رنگ روی سرشاخه ها به سر میبرد ولـی اهمیـت آن از دو گونــه قبلــی بــه مراتــب کمتــر اســت. کنــه ی زرد ســیب
Oudemans pruni Eotetranychus گونه دیگری اسـت که علاوه بر سیب، از روی درختان گلابـی، گـیلاس، آلـو، مـو و انجیر نیز جمع آوری شده است.
ترکیدگی میوه انار مهمترین بیماری فیزیولوژیکی و خسارتزا در تمام مناطق انارکاری ایران و دنیا محسوب میشود و بعد از کرم گلوگاه انار، بیشترین خسارت را به باغداران وارد مینماید. شدت ترکیدگی میوه در ارقام مختلف انار متفاوت بوده و میتواند از ۱۰ تا ۵۰ درصد کل میوههای موجود بر روی درخت را شامل گردد. از این رو این ناهنجاری، سهم قابل توجهی از عملکرد میوه در باغات انار را از دسترس باغدار خارج میکند. بنابراین پرداختن به عوامل ایجاد این ناهنجاری و بررسی راهکارهای کنترل آن از اهمیت ویژهای برخوردار است.
عوامل ایجاد ترکیدگی:
♻️آبیاری نامنظم:
✅آبیاری سنگین بعد از یک دوره خشکی در بروز و افزایش شدت ترکیدگی بسیار موثر است. زیرا دوره خشکی خاک باعث خشکی و تردی پوست میوه انار شده و حالت کشسانی آن را کاهش میدهد و پس از انجام آبیاری، حجم سلولها افزایش یافته، اما پوست توانایی مقاومت در برابر این افزایش حجم را نداشته و دچار ترک خوردگی میشود.
♻️شرایط جوی نامساعد:
✅عواملی مانند خشکی هوا، بادهای گرم و خشک و بارش نا به هنگام باران روی پوست خشک میوه نیز تاثیری مشابه در افزایش ترک خوردگی میوه دارند.
♻️تغذیه نامناسب:
✅میوه هایی که محتوای قند بالاتری دارند، حساسیت بیشتری به ترکخوردگی دارند، از این رو در تغذیه درختان انار با پتاسیم باید دقت نمود. زیرا مصرف کودهای پتاسیم باعث درشت شدن سلولها شده، همچنین درصد قند میوه را افزایش میدهد. بیشبود پتاسیم باعث کمبود عنصر کلسیم در درخت میشود که به نوبه خود خاصیت کشسانی پوست میوه را کاهش داده و ترکخوردگی را افزایش میدهد.
✅مصرف کودهای ازته از جمله اوره در ایام نزدیک به برداشت نیز یکی از علل ایجاد و تشدید ترکیدگی میوه محسوب میشود.
✅کمبود روی و بور در میوههای جوان درشرایط نمو میوه، به دلیل تغییرات شدید دمای روز و شب و تأثیر آن بر جریان مجدد این ریزمغذیها در آوند آبکش، تأثیر زیادی بر ترکخوردگی انار دارد.
♻️راهکارهای کنترل ترکیدگی:
✅آبیاری منظم: در دوره توسعه و رسیدن میوه، نظم در دورهای آبیاری بسیار مهم است. حذف یک دور آبیاری یا تاخیر در آبیاری، این عارضه را تشدید مینماید.
✅کمبود کلسیم اصلیترین عامل ترکیدگی قبل از برداشت انار محسوب میشود. از آنجا که این عنصر در استحکام دیواره سلولی نقش به سزایی دراد و انتقال آن از برگ به میوه بسیار محدود است، با بزرگ شدن میوه و کاهش سطح ویژه میوه به حجم آن، کمبود در میوه تشدید میشود و ریزش و ترک خوردگی پوست میوه تشدید میگردد. با توجه به این مستندات، محلولپاشی با فرم های موثر کلسیم در طول دوره رشد و بزرگ شدن میوه، تاثیر مطلوبی در کاهش درصد ترکخوردگی میوه انار خواهد داشت.
✅نتایج تحقیقات نشان میدهد که محلولپاشی ریزمغذیهای حاوی روی و بور در افزایش انعطافپذیری پوست در شرایط خشکی و رطوبت تاثیر مثبت دارد.
سفید بالک ها متعلق به خانواده آلیرودیده (Aleyrodidae) می باشند که حداقل سه گونه از آن ها در کشور ما از اهمیت فوق العاده زیادی برخوردارند و عبارتند از:
۱ )سفید بالک گلخانه
۲ )بمیسیا تاباسی
٣)بمیسیا اورجنتی فولی
در شرایط مزرعه ای و صحرایی از آفات مهم گیاهان به ویژه پنبه هستند ولی به دلیل وسیع بودن طیف میزبانیدو گونه اخیر عمدتاآنها در روی گیاهان زینتی و محصولات گلخانه ای نیز فعالیت میکنند. سفید بالک گلخانه با شرایط گلخانه ای تکامل و سازش پیدا کرده و یکی از آفات مهم و کلیدی محصولات گلخانه ای است.
این آفات تخم هایشان را از طریق ساقه بسیار کوتاهی داخل بافت گیاهان قرار میدهند. بعد از اینکه تخم تفریغ شد و لاروها خارج شدند، با قطعات دهانی زننده مکنده خود شروع به تغذیه از شیره گیاهی میکنند و باعث زرد شدن و در جمعیتهای بالا باعث ریزش و خشک شدن برگ گیاهان می شوند.
از مهمترین پارازیتوئید آفات محصولات گلخانه ای، میتوان به زنبورهای خانواده آفلینیده (Aphelinidae) اشاره کرد.
در این خانواده گونه های مختلف جنس اِنکارسیا (Encarsia )از دشمنان طبیعی و مهم این آفات هستند. در بین گونه های جنس اِنکارسیا گونه ایبه نام انکارسیا فورمازا (formosa Encarsia)انتشار جهانی دارد و به عنوان یک فرآورده بیولوژیک و دشمن طبیعی تکثیر شده، و برای کنترل سفیدبالک ها در شرایط گلخانه ای رها سازی میشود.
طول بدن این زنبور حدود یک میلیمتر بوده و قسمت قفسه سینه آن سیاه رنگ و شکمش زرد رنگ است، تخم خود را در داخل بدن پوره های سنین مختلف (Trialeurodes )قرار می دهد و بجز حشره کامل بقیه مراحل رشدی آن در داخل بدن میزبان سپری میشود. بعد از کامل شده حشره، زنبور بالغ از طریق جویدن پوسته بدن میزبان از آن خارج میشود.
زنبور انکارسیا فورمازا را بر روی میزبان طبیعی یعنی سفید بالک گلخانه ای و بر روی گیاه توتون بصورت انبوه تکثیر کرده اند. گاهی بر روی یک برگ توتون میتوان هزار عدد از این زنبور را تکثیر و در گلخانه ها سازی کرد، تولید نتاج نر در این زنبور بسیار نادر و کم است.
در تعدادی از زنبورهای خانواده آفلینیده، پدیده اتو پارازیتیسم دیده میشود یعنی تولید نتاج نر از طریق پارازیته کردن، نتایج ماده ی گونه خودش بوجود می آید.
در شرایط گلخانهای طول عمر زنبورهای ماده در دمای ۱۱ تا ۳۵ درجه سانتیگراد حدود ۲۲ الی ۳۵ روز است، بنابراین طول عمر زنبورهای کامل بشدت تحت تأثیر دما است.
تعداد تخم هایی که هر حشره ماده می گذارد. بین ۵۰ تا ۳۰۵ عدد متغیر است و عوامل مختلفی از جمله ساختمان سطح برگ گیاهان در میزان کارآیی این زنبورها فوق العاده مؤثر است. این زنبورها بر روی گیاهانی که سطح برگ هایشان کرکدار است از کارآیی خوبی برخوردار نیستند. در کشورهای اروپایی و آمریکایی این زنبورها به فراوانی تکثیر میشوند و برای کنترل بیولوژیک مگس های سفید یا سفید بالکها مورد استفاده قرار می گیرند.
از دیگر عوامل کنترل سفید بالک ها قارچ های ورتیسیلیوم لکانئی (lecanii Verticilium )و آشرسونیا آلیرودیس هستند.
بعضی از فرآورده های قارچ ورتیسیلیوم لکانئی مثل ورتالک (Vertalec) برای کنترل شته ها مورد استفاده قرار می گیرد و فرآورده های دیگر آن مانند مایکوتال (Mycotal )برای کنترل سفید بالک ها بکار میرود.
قارچ آشرسونیا آلیرودیس در روی حشرات کامل و تخمهای بمیسیا تاباسی (tabaci Bemisia )و تتریالئورودیس و vaporariorum Trialeurodes ایجاد خسارت نمی کند بلکه فقط مراحل پورگی این آفات را مورد حمله قرار میدهد.
عمومادر محیط هایی که تخم این قارچ پاشیده نشده است، نمیتواند گسترش پیدا کند. برخلاف قارچ ورتیسیلیوم لکانئی که میتواند در سطح برگ گیاهان گسترش یابد این گونه نمیتواند پراکنش خودش را افزایش بدهد.
از دیگر دشمنان طبیعی سفید بالکها میتوان به کفشدوزکها اشاره نمود که بعضی از گونه های آنها برای کنترل این آفات مورد استفاده قرار گرفته اند. از جمله گونه این کفشدوزک ها دلفاستوس پوسیلوس (pusilus Delphastus )است که از دشمنان طبیعی مهم این آفات بشمار میرود.
مبحث کنترل بیولوژیک کنه های تارتن :
از کنه های تارتن متعلق به خانواده تترانیکیده، گونه تترانیکوس اورتیکه (urticae Tetranychus )از مهمترین آفات محصولات گلخانه ای است که تخمهایش را در سطح گیاهان قرار میدهد و بعد از اینکه تخمها تفریغ و پوره ها خارج میشوند با کلیسرهایشان شروع به تغذیه از شیره گیاهی میکنند و در نتیجه به گیاه خسارت وارد میکنند.
یکی از مهمترین دشمنان طبیعی این کنه ها فیتوزئولوس پرسیمیلیس (persimilis Phytoseiulus )است که پرداتور (Predator )یا
شکارگر بوده و برای کنترل بیولوژیک کنه های تارتن در بسیاری از نقاط دنیا مورد استفاده قرار گرفته است. در سال ۱۹۱۵ این کنه را از روی یک محموله گل ارکیده که از شیلی به آلمان وارد شده بود شناسایی کردند. سپس به روشهای تکثیر انبوه آن مبادرت ورزیدند و سرانجام در سال ۱۹۹۱ در سطحی معادل حدود هشت هزار هکتار از این کنه پرداتور برای کنترل کنه های تارتن استفاده کردند. این شکارگرها را براحتی بر روی کنه تارتن و روی لوبیا پرورش داد.
پروانه بزرگی است که لارو آن از برگهای جوان مرکبات تغذیه نموده وسبب لخت شدن سرشاخه های جوان از برگ می شود .
تخم آفت کروی، به رنگ زرد روشن بوده که به اندازه دانه های کود اوره می باشد. لارو آفت قهوه ای رنگ با نقوش نامنظم سبز وخاکستری رنگ که به صورت فضولات پرندگان روی برگ نمایان می شود. لارو سن آخر روی نهال ها (سرشاخهه ها) یا در پای درخت تبدیل به شفیره شده. لارو سن آخر در حداکثر رشد خود به طول 45 – 40 میلیمتر رسیده و رنگ آن سبز می باشد.
حشره کامل به صورت پروانه بزرگ با بال های رنگی می باشد.
تراکم آفت در سالهای اخیر افزایش یافته و در بعضی از باغات جوان جزء آفات درجه دوم محسوب می گردد.
کنترل:
به سبب بزرگی لارو و تخم آفت می توان بصورت مکانیکی آن ها از روی سرشاخه های جوان جمع آوری ومعدوم نمود.
انجام مبارزه شیمیائی علیه شپشک ها وپروانه مینوز مرکبات تا حدود زیادی موجب مرگ ومیر لاروها وکنترل آفت می گردد.
درختــان گــردو در هنگــام خــواب زمــستانه، ســرما را بــه خــوبی تحمــل مــی کننــد امــا اگر برودت کمتر از 15- درجه سانتی گراد طولانی شود یـا شـروع دوره خـواب بـه دلایـل محیطـی و فیزیولوژیک عقب بیفتد، ممکـن اسـت در دماهـای کمتـر از 6- درجه نیـز خـسارت ببیننـد. در ایـن صـورت ضعف و خشکیدگی غیرمترقبه در بخشی از درخت پیش می آید. رنگ چوب قهوه ای تـا سیاه می شود و شکاف هایی روی آن ظاهر می شود.
درختان جوان ممکـن اسـت در بهـار سـال بعـد رشد نکنند. ریشه درخت نیز ممکن است سـرمازده شـود کـه معمـولاً در خـاک هـای سـبک شـنی که سرما به سهولت نفوذ مـی کنـد رخ مـی دهـد.
وجـود رطوبـت مناسـب در طـول مـاه هـای پـائیز و زمستان و وجود گیاهان پوششی در سطح باغ موجـب کـاهش عـوارض یـخ زدگـی مـی شـود و
دمای باغ در شـب هـای سـرد را افـزایش مـی دهـد . خـاک هـای نـرم و مرطـوب، در روز گرما را جــذب مــی کننــد و در شــب بــه محــیط گرمــا پــس مــی دهنــد امــا خــاک هــای خــشک و فاقــد گیاهان پوششی سردتر هـستند. لـذا در مواقـع بـسیار خـشک و سـرد زمـستان یـک نوبـت آبیـاری به خصوص از نوع بـارانی مـی توانـد شـدت سـرمازدگی را بکاهد. کلیـه ارقـام گـردوی ایرانـی بـه سرمازدگی حساس هستند.
سرمازدگی بهاره:
سرمای بهاره مهم ترین نوع خسارت سرما در درختان گردو است که می توانـد موجـب مـرگ شاخه ها و جوانه های گل و برگ شود. جوانه هایی که هنوز باز نشده اند به سرمای بهـاره تحمـل زیادی دارند اما به محض باز شدن، حساس می شوند. در اثـر سـرمازدگی، شـکوفه هـا و میـوه هـای جوان سیاه شده و می ریزند و تخمدان و مـادگی شـکوفه هـای سـال نیز اغلـب قهـوه ای و پژمرده است.
سرشاخه های جوان ، خشک و سـیاه مـی شـوند و بـه صـورت آویـزان مـی ماننـد. ایـن وضعیت در سرمای بهاره سال هـای 1388 و 1389 در کـرج بـسیار خـسارتزا بـود و سرشـاخه همـه درختان گردو خشک شد و محصول آن هـا از بـین رفـت.
علـت سـرمازدگی بهـاره وجـود میـزان زیادی آب در بافت های جوان و تازه شکفته جوانه هـا و گـل هـا اسـت کـه موجـب یـخ زدن آن هـا میشود. سرمازدگی بهاره معمولاً در شب های سرد بادی که هوا جریان دارد، خسارت زا نیست اما در هوای سرد و ساکن شکوفه ها را می سوزاند.
آبیاری بارانی ، لایه نازکی از یخ بر روی شکوفه هـا، جوانه ها و برگ ها می پوشاند و آن ها را محفاظت می کند. وجود پوشش گیاهی درسطح باغ نیز شدت سرما را میکاهد. حساسیت درختان گردو به سرمازدگی بهـاره بـه رقـم و مرحلـه رشـد نیز بستگی دارد
این آفت از آفات مهم درختـان میـوه هـسته دار اسـت ولی روی سـیب نیـز به ندرت دیده می شود.
آفـت زمـستان را بـه صـورت تخـم هـای سـیاه رنـگ و بـراق نــسبتاً درشــت (2/1-1 میلــیمتــر ) روی سرشــاخه هــا (عمــدتاً نیمه پایینی ) و با تـراکم بـالا سـپری مـی کنـد. تخـم هـا در شـرایط مناسب حرارتی اول فصل بهار تفریخ شده و شته های ماده موسس از آن ها خارج می شوند. در طول فصل این شته به صورت بکرزایی تکثیــر مــی یابــد.
محــل فعالیــت آن نیــز عمــدتاً ســطح زیــرین شاخه ها است. در این گونه نیز در صورت بالا رفتن جمعیت، افـراد بالدار ظاهر شده که وظیفه انتشار آفت را به عهده دارند.
خسارت آفت با ترشح فراوان شیره و خیس شدن شاخ و برگ بخـش هـای
پایینی درخت و سطح زمین همراه است. شیره فوق بعـضاً خـشک شدن شاخ و برگ را نیز در پی دارد.
روش کنترل:
استفاده از روغن به نسبت 1 %بـه صـورت پـیش بهـاره، این ترکیب همچنین میتواند در کنترل تخم های زمستانگذران شته سبز سیب و کنه قرمـز اروپـایی
نیز موثر باشد.
حشرات کامل به رنگ سیاه می باشـند. برخـی از آن هـا جـلای بنفش رنگ فلزی دارند. طول آنها به 25-16 میلیمتر می رسد. طول شاخک ها بلند تر از طول بدن می باشد. این آفت به انواع درختان میوه سردسیری اعم از دانـه دار و هـسته دار خسارت وارد می کند.
لاروهـای آفـت چوبخـوار بـوده و داخـل سرشـاخه هـا و تنه های جوان میزبان فعالیت می کنند. سرشاخه های آلوده را ابتدا با ردیابی فضولات ریـزش کـرده
روی برگ های پایین تر می توان پیدا کرد.
بـا گذشـت زمـان و فـرا رسیدن فصل تابستان از یک سو و بزرگ شـدن لارو و نفـوذ آن بـه قسمت های قطورتر سرشاخه ها از سوی دیگر، سرشاخه های آلوده شروع به خشک شدن کرده بـه طـوری کـه بـا وارد کـردن فـشار مکانیکی توسط دست یـا بـاد نـسبتاً شـدید از محـل فعالیـت لارو می شکند.
ایـــن آفـــت مهـــم تـــرین گونـــه خـــسارت زای خانواده Cerambycidae در کشور ما می باشد. همچنین خـسارت آفـت در برخی نهالستان ها نیز شدید می باشد. زیرا در نهالستان بـا نفوذ خود به بخش فوقانی شاخه باعث خشک شدن جوانه انتهایی شده و همچنین باعث کوتاه مانـدن نهـال و ایجـاد شـاخه هـای نابجـا و اصـطلاحات حالـت «رزت» در آن مـی گـردد. اینگونـه نهـال بازارپـسندی خـود را از دسـت داده و بــه علــت عــدم انطبــاق با استاندارد مورد قبول، باید معدوم گردند.
زمستان گذرانی آفـت بـه صـورت لارو سـنین بـالا ودر داخـل سرشاخه یا تنه درختان میزبان است. حشرات بالغ بسته به منطقه از اواخر اردیبهشت ماه پس از طی دوران شفیرگی در طبیعت ظـاهر میشوند.
طول دوره پرواز حشرات کامـل کمتـر از یـک مـاه بـه طـول می انجامد.
لاروهاپس از طی دوران جنینی از محل اتصال تخم بـه تکیـه گـاه کـه همانـا سرشـاخه درخـت میزبـان اسـت ، بـه داخـل آن نفوذ می کنند. به این ترتیب آفت سالانه یک نسل دارد. حشرات کامل آفت به گل های هویج و برخی دیگر از گیاهان هم خـانواده آن و همچنین ازمک و بعضی دیگر از گیاهان هـم خـانواده آن شـدیداً جلب میشوند.
روشهای کنترل:
برخی محققین کاشت لکه ای هویج و گیاهان مشابه را در باغ و جمع آوری و انهدام حشرات کامل جلب شده بـه آنهـا را بـسیار مفید می داننـد. ولـی بـه طـور کلـی ایـن آفـت نیـز همچـون بقیـه چوبخوارها، درختان تـشنه را جهـت تخمریـزی و تغذیـه تـرجیح میدهد بر همین اساس در اینجا نیز اعمال مدیریت صحیح در باغ بسیار حـائز اهمیـت اسـت.
با توجـه بـه دوره نـسبتاً کوتـاه پـرواز حشرات کامل، کوتاه تر کـردن دور آبیـاری درطـول دوره پـرواز حشرات کامل بسیار حائز اهمیت اسـت. در نهایـت بـرای کـاهش تراکم آفـت مـی تـوان در محـل هـای تجمـع آنهـا روی گـل هـای خانواده چتریان و برخی چلیپائیان مثل ازمک اقـدام بـه اسـتفاده از ترکیبات شـیمیایی کـرد. همچنـین در صـورت اجبـار بـا اصـلاح مسایل مدیریتی جهت کاهش جمعیت می توان همزمان بـا تفـریخ تخم های آفت با اسـتفاده از یـک ترکیـب نفـوذی سرشـاخه هـا را سمپاشی کرد
اختلال های قابل انتقال میوه در درختان:
اختلال های قابل انتقال بـا پیونـد کـه در میـوه بـروز مـی کننـد، می تواند ناشی از ویروس یا عوامل شبه ویروسی باشـند. ایـن نـوع اختلال ها از بیماری های جالب توجه درختان میـوه هـستند کـه در باغات سیب سراسر جهان شیوع دارند. قبل از معمول شـدن روش انتخــاب پیونــدک عــاری از ویــروس، خــسارت ناشــی از ایــن اختلالها، به دلیل کاهش کیفیت میوه ها، در مناطقی زیاد بود کـه نهال ها و قطعـات آلـوده در دسـترس باغـداران قـرار مـی گرفـت.
بعضی از عو امل مولد اختلال های قابل انتقال میـوه، موجـب زوال شدید درختان هم می شوند.
1)حلقه زنگاری(زنگاری حلقـوی و بـرگ چروکیـدگی):
علائـم حلقـه زنگـاری روی میـوه در آغـاز بـه شـکل حلقـه هـای کمـی فرورفته و به رنگ سفید، یا بعضی وقت ها سبز، آشـکار مـی شـود که موقع رسیدن میوه حالت زنگاری پیدا میکند.
2)چروکیدگی سبز :
علائم بیماری معمولاً منحصر به میوه است. با وجود این، بعضی از سویه های ویروس عامل، موجب زوال شدید درخت نیز می شوند. فرورفتگی در روی میـوه از علائـم مـشخص این اختلال میباشد.
3) شبه نیش زدگی:
علائم بیماری شبه نیش زدگی روی میوه، شبیه خسارتی است که بر اثر نیش زدگی حـشره روی میـوه بـه وجـود می آید. بیشتر ارقام تجارتی سیب به این بیمـاری مبـتلا مـی شـوند.
چند هفته بعد از ریزش گلبرگ ها یک تا چنـد فرورفتگـی ریـز و مخروطی روی میوه های مبتلا به بیماری ظاهر میشوند.
4)پوست زبری:
علائم پوست زبری روی برگ و میـوه ظـاهر می شود و بارزترین علائم، وجود نواحی چوب پنبـه ای و قهـوه ای تیره زبر روی میوه است که آن را مانند میوه های آلوده به بیماری لکه سیاه میکند.
5)شکاف ستاره ای:
در بهار، روی پوست میـوه درختـان مبـتلا به شکاف ستاره ای ممکن است شکاف های ستاره ماننـدی ایجـاد شود. در پاییز بعضی برگ های انتهایی این درختان، فنجانی شکل و برخی شاخه های انتهـایی دچـار سرخـشکیدگی مـی شـوند. بـروز شانکر در اطراف بعضی جوانه های شاخه های یکساله نیز گـزارش شده است. بازشدن جوانه ها و گل ها ممکن است بـا تـأخیر همـراه باشد.
عامل بیماری : ویژگی های عامل یا عوامل چین خـوردگی سـبز، شـبه نـیش زدگـی، پوسـت زبـری و شـکاف سـتاره ای مـشخص نشده است. با این حال این عوامل با پیوند منتقل میشوند.
چرخه بیماری:
این گونه اختلال های میـوه بـه آسـانی بـا پیونـد منتقل می شوند. استفاده گسترده از پایه هـای آلـوده و پیونـدک از درختان آلوده، موجب انتشار بیماری در فاصله هـای دور از هـم و شیوع شدید بیماری در بیشتر باغ ها میشود. انتـشار موضـعی ایـن بیماری ها در باغ مشاهده نشده است.
کنترل:
تنک کردن میوه، پیوندکردن ارقام متحمل یا واکـاری بـاغ بـا نهال های عاری از ویروس توصیه شده است.
انواع کشت گوجه فرنگی:
جهت کشت گوجه فرنگی، قبل از هر چیز باید بدانید چه نوع بذری را انتخاب و تهیه نمائید. بذر گوجه فرنگی را بر اساس نحوه مصرف آن می توان تقسیم بندی نمود، زیرا این میوه را به صورت تازه خوری، رب، سس یا کنسرو می توان مصرف نمود. به همین منظور اولین تقسیم بندی براساس تازه خوری و صنعتی می باشد. در حال حاضر در ایران برای کشت گوجه فرنگی در گلخانه تنها از ارقام تازه خوری
استفاده می شود. دومین تقسیم بندی بر اساس همرسی استوار است. که به سه دسته همرس - غیر همرس و بینابین تقسیم می شود.
معمولا در گلخانه های ایران از واریته های غیر همرس در برداشت های طولانی مدت و از واریته بینابین مناطقی که مدت برداشت کوتاه تر است استفاده می شود.
سومین تقسیم بندی بر اساس وزن میوه است. امروزه برای مصرف تازه خوری گوجه فرنگی از گوجه چری با وزن ۵ تا ۲۰ گرم تا گوجه هایی به وزن ۲۵۰ گرم استفاده می شود.
ناگفته نماند که هر چه وزن گوجه فرنگی سنگین تر باشد مدت بیشتری برای رسیدن به باردهی نیاز دارد. مثلا گوجه چری که حدود ۵ تا ۲۰ گرم است پس از نشاء حدود ۶۰ روز برای برداشت محصول نیاز دارد.
با پیشرفت تکنولوژی در تولید بذر، واریته هایی به بازار معرفی شده است که در برابر نماتد یا ویروسهایی که در منطقه ای فعال هستند مقاومت داشته و می توان با توجه به مشکلات موجود ارقام مورد نظر را انتخاب نمود.
طول دوره جوانه زنی:
طول دوره جوانه زنی تا ظهور برگ های لپه ای در سطح خاک معمولا ۶ روز است واز ۴ تا ۶ روز نشاء آماده انتقال به زمین اصلی است. برای اینکه بذر گوجه فرنگی بتواند به خوبی جوانه زده و رشد نماید تا زمان رشد مطلوب بوته بهتر است آن را در محل خزانه نگهداری نمود که هم در استفاده از امکانات گلخانه بتوان صرفه جویی کرد و هم گیاه بتواند در ابتدا رشد خوبی داشته باشد. دما، رطوبت، نور و فاصله بوته ها نقش مهمی در رشد یک گیاه سالم در خزانه را دارد.
دمای مناسب:
بهترین دما برای جوانه زنی ۳۰ درجه سانتی گراد می باشد و بعد از جوانه زنی دما را تا ۲۴ درجه در موقع روز و ۱۸ درجه در هنگام شب تقلیل می دهیم.با توجه به اینکه بیشترین فعالیت ریشه ها در عمق ۳۰ سانتی متری خاک می باشد قبل از انتقال نشاء های گوجه فرنگی به زمین اصلی باید بسترهای مناسب که تا عمق ۸۰ سانتی متری قابلیت نفوذ ریشه را داشته باشد محیا نمود. در این صورت باید علف های هرز را پیش از انتقال نشاء حذف و پاکسازی نمود و بخصوص از دو گیاه سس و گل جالیز نباید غافل گردید که این دو مشکلات فراوانی را برای گیاه ایجاد می نمایند.
بهتر است با رویت سس یا گل جالیز آنها را از کنار بوته جدا کرده و پاکسازی نمود آنگاه مواد آلی و کودهای شیمیایی را در اندازه مناسب و زیر نظر راهنمایی آزمایشگاه های خاک شناسی تدارک دیده و استفاده نمود.
بهترین ph برای گوجه فرنگی 8/5 تا 5/5 می باشد و تراکم کشت را 2 تا 2/5 بوته در متر مربع می توان انتخاب نمود.
به فاصله حدود ۵۰ تا ۶۰ سانتی تر از یکدیگر روی بستر، حفره هایی به اندازه گلدان های نشاء در ۲ طرف به صورت زیکزاک و یا در یک خط ایجاد نمود. سپس نشاء گوجه فرنگی را در حفره ها قرار داده و با اضافه کردن خاک یا پیت موس به اطراف آن بوته را در محل انتخاب مستقر کرده و سپس آبیاری نمود تا نفوذ آب جایگزین هوای اضافی اطراف ریشه گردد.
هرس:
همه می دانیم که هرس به منظور ایجاد تعادل بین رشد بوته شاخ وبرگ و مقدار ریشه و میوه است به همین منظوربوته گوجه فرنگی را تا زمانی که به ۳۰ سانتی متری نرسیده است هرس نمی کنیم و اجازه می دهیم رشد خود را انجام دهد. زمانی که ارتفاع بوته به ۳۰ سانتی متری رسید اولین هرس را انجام می دهیم. این هرس شامل حذف گل ها و شاخه های فرعی است. پس از انجام این مرحله هرس در تمام طول رشد بوته تمام شاخه های فرعی را حذف می کنیم و در کشت های کوتاه مدت بعد از رسیدن بوته به ارتفاع ۳۰ سانتی متری بوته را به صورت دو شاخه به نخ های مهار می بندیم.
با انجام این کار دیگر نیازی به پایین کشی بوته نیست. بدیهی است پس از رسیدن این دو شاخه به ارتفاع مفید گلخانه جوانه انتهایی آن را حذف می
کنیم تا گل های موجود در بوته به میوه تبدیل شود. پس از برداشت محصول این بوته ها از گلخانه حذف شده و زمین برای کشت بعدی آماده می شود.
البته کشاورزان با تجربه جهت همسان کردن اندازه میوه ها بر اساس بضاعت گیاه و نوع واریته، گل ها و یا میوه های اضافی بر روی خوشه را هرس می کنند و به تعداد مشخصی از گل ها اجازه می دهند تا به میوه برسند.
گوجه فرنگی گیاهی است اتوگارد که معمولا قبل از باز شدن گل تلقیح گل صورت گرفته است. به همین دلیل به ندرت می توان در شرایط خاص تلقیح خارجی را در آن مشاهده نمود.
لقاح در گلخانه و فضای آزاد:
در فضای گلخانه هیچ گونه عامل محرکی مانند باد و یا حشرات برای تلقیح وجود ندارد برای رفع این مشکل می توان به چند طریق عمل کرد. اول استفاده از زنبورهای مخصوص که عمر آنها فقط یک فصل است و به طور غیر مستقیم باعث شک به گیاه شده و عمل لقاح را باعث می گردد. دوم استفاده از ویبراتورهای برقی است که در هر دو یا سه روز یکبار بالرزش خوشه ها عمل لقاح را صورت می دهد. راه سوم این است که می توان در کشت زمستانه از هرمن تلقیح کننده استفاده نمود. و بالاخره راه چهارم این است که با ایجاد شک در سیم های مهار و یا ضربه مستقیم بر روی گلها باعث گرده افشانی یا در نهایت عمل تلقیح گردیم. نکته حائز اهمیت در عمل تلقیح گلهای بوته گوجه فرنگی دمای موجود در گلخانه
می باشد که باید بین ۲۰ تا ۲۵ درجه بوده و رطوبت آن نیز کم باشد.
زمان تلقیح:
بهترین زمان برای این کار بین ساعات ۱۱ تا ۲ بعد از ظهر می باشد که فضای گلخانه از رطوبت کمتر و دمای بیشتری برخوردار است به همین خاطر امکان تلقیح در دمای ۲۸ تا ۳۰ درجه کاهش می یابد و در دمای ۱۳ تا ۱۵ درجه امکان تلقیح وجود ندارد و عدم تلقیح گل، ریزش گل را در پی خواهد داشت. به هر حال پس از تلقیح گل میوه بین ۱۸ تا ۳۵ روز زمان لازم دارد تا قابل برداشت باشد و حالا بوته گوجه فرنگی به زمان ثمر دهی خود رسیده و در این مرحله باید به گونه ای برخورد نمود که حداکثر برداشت را کسب کرد. زمانی که برگ های نزدیک به هر خوشه میوه چیده می شود میوه امکان بهتری برای رنگ گیری پیدا می کند. نکته قابل ذکر دیگر این که چنانچه مسافت مزرعه تا بازار کم باشد
و نیمه سبز خوشه فرصت رنگ پذیری نداشته باشد می توان از محلی که دمای آن گرمای مناسبی جهت تغییر رنگ گوجه دارد استفاده نمود. در صورتی که واریته ها به صورت کلاستر و یا همرس نباشد بهتر است گوجه های رسیده را در زمان خاص خود برداشت کرد. مسلما اندازه گوجه فرنگی هر چقدر درشت تر باشد زمان تبدیل گل به میوه و رسیدن آن هم طولانی تر خواهد بود. امروزه بسیاری از کشاورزان به خاطر تقاضای مناسب مصرف کننده تمایل زیادی به کشت گوجه های چری دارند و این به دلیل میزان باردهی فراوان رنگ های قرمز صورتی و زرد و شکل های مختلف آن است که باعث قیمت بالای این واریته شده است. زمانی که بوته ها به سقف مفید گلخانه می رسند لازم است برگ های پائین را هرس نمود و اگر نخ ها به صورت قرقره ای به سیم آویزان است می توان با بازکردن ۳۰ تا ۵۰ سانتی متر از نخ قرقره در یک جهت نخ ها را روی سیم حرکت داده که این عمل باعث می شود ساقه از پائین روی بستر و یا شاسی های مخصوص قرار گیرد و انتهای بوته در فاصله ۳۰ تا ۵۰ سانتی متری سقف مفید گلخانه برسد. این روش به کشت دراز مدت مربوط می شود.
علائم کمبود پتاسیم از اواخر بهار تا نیمه تابستان دیده می شود. برگ هـای مـسن ابتـدا بی رنگ(مانند کمبود ازت) شده و سپس نوک و حاشیه آن ها بافت مرده و پیچ خورده می شود و برگ به بالا تا می خورد. رنگ برگ در زیر ناحیـه تـاخوردگی (یعنـی بخـشی کـه بیرون است) خاکستری مانند (برنزی) میشود. اکثر برگ های متأثر معمولاً در وسط شاخه ها قـرار دارند. ممکن است اندازه برگ، میزان رشد شاخه، عملکرد، اندازه میوه و درصد دانـه هـای پرشـده نیز کاهش یابد .
اصلاح کمبود:
اصلاح عارضه کمبود پتاسیم در خاک های شنی آسان تر از خاک های نرم اسـت .
برای اصلاح کمبود پتاسیم می توان در بهار در خاک های شـنی، 200 کیلـو گرم و در خـاک هـای رسی و سنگین، 750 کیلو گرم کلرید پتاسیم یا سولفات پتاسیم بر هکتار به خاک دو سمت درخت یا به سیستم آبیاری اضافه کرد. ممکن است اصلاح کمبود پتاسیم در خاک های سنگین چند سال طول بکشد اما در خاک های شنی نباید دوز بالای کلرید پتاسیم تکرار شود زیرا موجب تجمع کلر در خاک می شود.
با تمام زیبایی خاص گونه های بید، نسبت به آفات و بیماری ها به ویژه آفات، حساسیت زیاد داشته و حشرات زیادی از گروه های مختلف ( برگخواران ، چوبخواران و مکنده ها ) به این درخت هاحمله می کنند که در زیر به یکی از این برگخوارها تحت نام لیسه بید می پردازیم.
پروانه بید عرض آن با بال های باز 22-24 میلیمتر است و روی بال های جلویی آن نقاط سیاه رنگی وجود دارد که تعداد آنها 25 تا 32 عدد به طور متوسط 29 عدد می باشد. تخم ها در زیر یک پوشش پولک مانند گذاشته میشوند و معمولاً تعداد تخم های زیر هر ولکک آن هم بیشتر از گونه های دیگر جنس yponomeuta می باشد. تخم ها به حالت لاروسن یک در زیر این پولک زندگی
می کنند.
هم زمان با رشد جوانه ها و مساعد شدن شرایط جوی، لاروها با ایجاد سوراخی در روی پولک های تخم ، از آن خارج شده و تغذیه خود را از برگ های جوان شروع میکنند. لاروها با پیشروی بیشتر با تارهائی که می تنند برگ ها و شاخه ها را به هم می چسبانند.
لاروها پس از تغذیه و تکامل در دهه دوم تیرماه به شفیره تبدیل می شوند. شفیره ها قهوه ای رنگ و در انتهای آن ها سه عدد موی نازک (Chramaster ) وجود دارد. پروانه ها از اواخر تیرماه ظاهر شده و تا اواسط مهر خروج آنها ادامه دارد.
کنترل آفت:
در صورتی که اوایل بهار همزمان با تشکیل، لانه های لاروی آن ها قطع کرده و از بین ببرند، در کاهش انبوهی آفت بسیار مؤثر است. در ضمن زنبورهای پارازیتوئید زیادی روی لاروها و شفیره های این آفت فعالیت می کنند و در صورتی که حذف لانه های لاروی به خوبی انجام شود، نیازی به مبارزه شیمیایی با آن نیست.
انواع بید ها در فضای سبز:
سازمان پارک ها و فضای سبز تهران به طور چشم گیر، گونه های مختلف بید را در فضای سبز شهری وارد کرده، و به عنوان یک درخت اصلی در بزرگ راه ها، به صورت مجتمع و یا تک درخت در پارک ها و چمن ها مورد استفاده قرار گرفته است.
این گونه ها بیشتر عبارتند از:
1) Salix babylonica یا بید مجنون، به ارتفاع 15 -20 متر با شاخهجوان باریک و بلند آویزان.
برگ های نو شکفته آن در اوایل بهار، این درخت را عروس مناطق نیممرطوب ونیمه خشک می سازد و زیبایی خاص به باغ و چمن می بخشد و به همین دلیل فرانسوی ها آنرا بهشت باغبانان نام برده اند.
این درخت گونه مناسب در کنار استخرهای زینتی، آب راه ها و حتی خاک ریزها است.
2) سرخ بیدبا نام علمی S.purpurea درخت یا درختچه ای است با شاخه های بلند و قابل انعطاف و ناشکننده که در پاییز و زمستان شاخه ها به رنگ سرخ ارغوانی در می آیند و به همین جهت در میان چمن کاشته می شود و زیبائی خاصی به آن می دهد.
3) گونه ی S.matsudana که به بید فرمی معروف است، رنگ شاخه های آن زرد مایل به خاکستری و در تابستان، در صورت سلامت (عدم آلودگی به شته و کنه) لطافت و ملاحت خاصی به چمن می بخشد و در زمستان هم در روزهای برفی با پوششی از برف، زیبایی دیگری را به خود می گیرد.
4) بالاخره S.aegyptiaca با نام بید مشو بر خلاف نام علمی آن، بومی مصر نبوده بلکه بومی ایران است. فقط همکار لینه، از آنجائیکه برای اولین بار آن را از مصر جمع آوری کرده و بعداً لینه در سال 1755 به این نام، (egyptiaca)نام گذاری نموده است. در حال حاضر هم احتمال زیاد اثری از آن در مصر نیست.
بید مشک درختچه یا درختی است که ارتفاع آن به 8 متر میرسد، دارای پوست کبود است و جوانه های گلدار آن تخم مرغی است. بطوریکه گل اذین نر آن در حدود 5.3 سانتی متر طول دارد و شاتون های آن دارای تعداد زیادی گل های نر، قبل از برگ ها ظاهر می شوند و با رنگ کبود و زرد خود، زیبایی زیادی را به باغ می دهند.
شته ها متعلق به خانواده آفیدیده (Aphididae)هستند و تعدادی از آنها از مهم ترین آفات محصولات گلخانه ای محسوب می شوند.
مهم ترین دشمنان طبیعی شته ها زنبورهای پارازیتوئید خانواده آفیدیده (Aphidiidae) هستند. در این خانواده تعدادی از گونه ها از جنس های
مختلف مانند زنبورهای جنس پروان ، لایزیفلیوس، افدروس و تریاکسیس وجود دارد که صرفا پارازیتوئید شته ها هستند.
به طور کلی زنبورهای پارازیتوئید خانواده آفیدیده به طول حدود ۲ تا ۳ میلیمتر به رنگ سیاه هستند. این زنبورها عموما بعد ازجفت گیری تخم شان را در داخل بدن شته ها قرار می دهند و به صورت ایندو پارازیتوئید یا پارازیتوئید داخلی لاروهایشان در داخل بدن شته ها رشد و نمو میکنند تا اینکه به مرحله حشره کامل برسند. بعد از رشد و نمو کامل لارو در داخل بدن شته و تبدیل به شفیره، بدن شته بصورت مومیایی و به رنگ زرد تا قهوه ای بنظر میرسد. درحالی که بدن شته های دیگر پارازیته شده توسط برخی از زنبورهای پارازیتوئید به رنگ سیاه درمی آید. همچنین زنبور کامل همانند زنبورهای پارازیتوئید شپشک ها، بعد از رشد و نمو کامل لارو با ایجاد یک سوراخ در پوست بدن شته، از آن خارج میشود. بطور کلی در شرایط معمولی و دمای حدود ۲۰ تا ۳۵ درجه سانتیگراد، مرحله زندگی این زنبورها حدود ۱۰ تا ۲۵ روز به طول می انجامد.
خانواده آفلینیده (Aphelinidae )از دیگر زنبورهای پارازیتوئید شته ها هستند که از نظر اندازه کوچکتر از زنبورهای خانواده آفیدئیده هستند.
گروه دیگری از دشمنان طبیعی شته ها، شکارگرها هستند. در بین آنها پشه ای از خانواده سسیدومیئیده (Cecidomyiidae)به نام آفیدولتس آفیدومیزال (aphidomyzal Aphidoletes)از مهمترین شکارگرهای شته ها است که در شرایط گلخانه ای برروی گیاهان زینتی رها می شوند و از عسلکی که از شته ها ترشح میشود که در واقع شیره گیاهی است تغذیه میکنند و تخم هایشان را روی برگ گیاهان در داخل جمعیت شته ها قرار میدهند و بعد از خارج شدن از لارو شروع به تغذیه از مراحل مختلف شته ها میکنند.
از دیگر شکارگرها که برای کنترل شته ها مورد استفاده قرار میگیرند بالتوری های خانواده (کرایزوپیده)Chrysopidaeمخصوصا گونه ای به نام(carnea Chrysoperla)است. این گونه تخم هایش را که دارای ساقه ای بوده، در زیر یا روی سطح برگ گیاهان قرار میدهد و بعد از آنکه لاروها خارج شدند با قطعات دهانی مکنده خودشان به تغذیه از شته ها میپردازند.
از دیگر دشمنان طبیعی شته ها، سن های خانواده آنتوکوریده (Anthocoridae)هستند. سن ها از راسته همیپترا مخصوصا گونه هایی از جنس اوریوس (Orius )مانند اوریوس ایندیسیوس(indisiosus Orius )از شته ها در گلخانه ها و روی گیاهان زینتی تغذیه میکنند.
این سن ها هم مانند بالتوری ها دارای قطعات دهانی زننده مکنده هستند و خرطوم و استایلِت های مربوط به آرواره های بالا و پایین خود را داخل بدن شته ها فرو میکنند و محتویات و مایع بدن شته ها را مورد تغذیه قرار میدهند.
از دیگر دشمنان طبیعی شته ها که احتمالا آن ها را در طبیعت مشاهده کرده اید، کفشدوزکها هستند. گونه هایی از اکثر کفشدوزک ها مانند کفشدوزک هفت نقطه ای (septempunctata Coccinella )و (variegata Hyppodamia )هم در مرحله لاروی و هم در مرحله حشره کامل از شته ها تغذیه میکنند و از عوامل مهم کنترل بیولوژیک شته ها هستند.
کفشدوزک ها طیف وسیعی از شته ها را مورد تغذیه قرار می دهند و عموما یک گونه خاص از شته ها تغذیه نمی کنند. اگر در محیط گلخانه ای فقط ۲ یا ۳ نوع کفشدوزک رها شود تمام شته ها را از بین میبرند. بطوریکه کفشدوزک ۲ نقطهای حدود 50 نوع شته را تغذیه میکند یا به عبارت دیگر پلیفاژ است.
گروه دیگری از دشمنان طبیعی شته ها، قارچ ها هستند. قارچ ورتیسیلیوم لیکانی (lecanii Verticilium )به عنوان یکی از عوامل مهم کنترل بیولوژیک شته ها بصورت تجارتی تکثیر میشود و مورد استفاده قرار می گیرد.
کنترل بیولوژیک پدیده ای طبیعی است که هدف آن تنظیم جمعیت موجودات می باشد. کنترل بیولوژیک ممکن است به صورت طبیعی یا با دخالت انسان اتفاق بیفتد، که به این نوع کنترل، کنترل بیولوژیک کاربردی اطلاق می شود.
کنترل بیولوژیک یا Control Biological شامل سه موضوع اصلی است:
1 )انواع موجودات آفت هدف؛
2 )انواع دشمنان طبیعی؛
3 )روش های به کارگیری دشمنان طبیعی
1)انواع موجودات آفت هدف:
الف: بطور کلی حشرات، مهم ترین گروه از موجوداتی هستند که در برنامه های کنترل بیولوژیک به عنوان هدف مطرح بوده اند.
آفات (حشرات) به دلیل ازدیاد، تنوع گونه و مهاجرت به نقاط جدید موجبات ورود حشرات شکارگر از مناطق دیگر را برای کنترلشان ایجاد کرده اند.
اما مهمترین راسته هایی که تعدادی از گونه های آن تحت کنترل بیولوژیک قرار گرفته اند، راسته (Hemiptera)میباشد.
این راسته در بر گیرنده شته ها، شپشک ها، سفیدبالک ها و پسیل ها می باشند. همین حشرات هستند که در روی گیاهان زینتی جزء مهمترین آفات محسوب میشوند. لذا امکان کنترل بیولوژیک آفات گیاهان زینتی بسیار زیاد است.
چرا بیشترین برنامه کنترل بیولوژیک برعلیه حشرات این راسته صورت می گیرد؟
بدلیل اینکه تعداد زیادی از گونه های راسته (Homoptera) به همراه گیاهان زینتی و محصولات کشاورزی از منطقه پراکنش بومی خود وارد منطقه جدیدی شدند که فاقد دشمنان طبیعی بودند. لذا برای مبارزه با این آفات، دشمنان طبیعی این حشرات نیز از منطقه پراکنش آنها به منطقه جدید وارد شدند تا تحت کنترل در آیند. در ضمن بسیاری از حشرات این راسته مانند شپشک ها غیر متمرکز بوده بنابراین امکان کنترل بیولوژیک آنها فراهم است.
ب) گروه دیگری از حشرات مورد نظر در برنامه های کنترل بیولوژیک کنه ها هستند. مخصوصا کنه هایی که جز مهمترین کنه های گیاهخوار هستند که بر علیه آنها کنترل بیولوژیک انجام شده است.
ج) دسته دیگر این حشرات، حلزونها و راب ها هستند که به آنها لی َسک نیز گفته میشود. برای کنترل بیولوژیک حلزون ها و راب ها کوشش هایی انجام شده است ولی نتیجه بخش نبوده است.
د) گروه دیگری از موجودات مورد بحث، علفهای هرز هستند. بطور کلی ۱۱۱ گونه از علفهای هرز در ۳۲ خانواده با عنوان هدف برنامه های کنترل بیولوژیک تاکنون مطرح بودهاند که 50 درصد آنها متعلق به سه خانوادهCactacea ،Mimosacea ،Asteraceaeهستند.
ذ) علاوه بر این ها، بیماری های گیاهی و مهره داران هم میتوانند از اهداف برنامه های کنترل بیولوژیک باشند، حتی انسان میتواند در برنامه های کنترل بیولوژیک به عنوان یک هدف قلمداد شود.
2 ) دشمنان طبیعی
مبحث دوم انواع موجوداتی هستند که برای کنترل بیولوژیک آفاتی که ذکر کردیم مورد استفاده قرار میگیرند.
الف)حشرات پارازیتوئید از عمومی ترین دشمنان طبیعی آفات به شمار می آیند که در برنامه های کنترل بیولوژیک به روش های مختلف مورد استفاده قرار میگیرند. برنامه های کنترل بیولوژیک در مورد حشرات پارازیتوئید بیشتر درباره ی دو راسته(Hymenoptera) یا بال غشائیان و زنبورها یا (Diptera) میباشد.
در راسته (Hymenoptera ) زنبورهای بالا خانواده (Ichneumonoidae) و بخصوص دو خانواده (Braconidae) و(Ichneumonidae) دارای اهمیت بیشتری هستند.
در خانواده (Braconidae) تمام گونه های زیر خانواده ی (Aphidiinae )بدون استثنا پارازیتوئید، شپشک ها هستند و در برنامه های کنترل بیولوژیک آفات گلخانهای مورد استفاده قرار میگیرند.
گروه دیگری از پارازیتوئیدها، متعلق راسته (Diptera ) یا دو بال ها خانواده (Tachinidae )فوق العاده حائز اهمیت هستند.
ب) گروه دیگر از دشمنان طبیعی، حشرات شکارگر هستند که از انوع گونه های گیاهخوار تغذیه میکنند. مهمترین شکارگرها در راسته(Hemiptera)مثل خانواده (Anthocoridae )، خانواده (Nabidae)در راسته (Coleoptera)، خانواده (Coccinellidae )که به آنها کفشدوزک ها اطلاق میشود، نیز از اهمیت ویژه ای برخوردارند.
ج) گروه دیگر از عوامل بیماریزا، بندپایان هستند. مهمترین عوامل بیماریزای بندپایان مربوط به ویروسها، نماتدها، تک سلولیها، قارچها و باکتریها هستند.
در بین باکتریها، باکتریهای گونه(Bacillus) جمله باکتری هایی هستند که برای کنترل گروه های مختلفی از حشرات مورد استفاده قرار میگیرند.
در گروه ویروسها، شانزده خانواده از ویروسها با حشرات ارتباط دارند ولی خانواده (Baculoviridae) دارای اهمیت بیشتری است و برای کنترل حشرات مورد استفاده قرار میگیرد.
د) گروه دیگر از دشمنان طبیعی قارچ ها هستند. بخصوص قارچ های خانواده (Entomophthoraceae) و زیر گروه های Zygomycotina و (Deutromycotina) که برای کنترل حشرات و گیاهان زینتی مورد استفاده قرار می گیرد.
ذ) دسته دیگر از عوامل کنترل حشرات، تک سلولیها هستند. شاخه های (Apicomplex )و(Microspora )از مهمترین تک سلولیهای جنس(Nosema )از اهمیت بیشتری برخوردارند. تعدادی از گونه های این جنس بصورت تجارتی تولید شده اند و برای کنترل ملخ ها و آبدزدک ها مورد استفاده قرار گرفته اند.
ر) گروه دیگر از حشرات مورد استفاده در کنترل بیولوژیک، حشراتی هستند که از علف های هرز تغذیه میکنند. در این بین خانواده های ( Chrysomelidae )و (Curcurlionidae)از راسته (Coleoptera )و (Pyralidae )از راسته (Lepidoptera)از اهمیت زیادی برخوردارند.